آبجی اشتون در تهران! :: حرف دل

حرف دل

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
حرف دل

اسلام تمامش سیاست است ، اسلام این نیست . والله اسلام تمامش سیاست است . اسلام را بد معرفی کرده اند . سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد . من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم وتسبیح دست بگیرم ؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.
"امام خمینی (ره)"
.
.
.
ارتباط با من :
ایتا : https://eitaa.com/sajjad_moazeni
سروش : https://sapp.ir/sajjad_moazeni
تلگرام : https://t.me/sajjad_moazeni

آخرین نظرات

سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی درباره مسؤولیت حکومت در قبال فرهنگ و بررسی زیاده خواهی های غرب و انتقاد شدید به دولت یازدهم و وزارت خارجه برای وادادگی و نداشتن عزت در برابر بیگانه.

مشاهده آنلاین و دانلود

.: سرور پارسوید.
.: سرور آپارات.
.: فایل صوتی این ویدئو.

منبع

  • حرف دل !...

نظرات (۲۹)

حسن رحیم‌پور ازغدی در مصاحبه‎ای با ویژنامه نوروزی سالنامه شهرآرا در شهر مشهد نکات جالبی درباره سلوک پدر خود، استاد حاج حیدر رحیم‌پور بیان کرده است.

بسم‌ا... الرحمن الرحیم. ایشان در همه ابعاد زندگی، استاد و الهام‌بخش بنده و سایر اعضاء خانواده بوده‌اند. بی‌آنکه جلسة رسمی موعظه یا تدریس و هدایت تشکیل داده باشند، جریان طبیعی سبک زندگی پدر ما، عملاً بر ذهن و رفتار خانواده تأثیر گذارده است.

در معرفت و سیاست و زاویة نگاه به زندگی و بینش دینی و اجتماعی، معلّم حقیر که سرخط‌ها را در دست من گذاردند، ایشان بوده‌اند و همچنان در مسایل مهم زندگی شخصی و اجتماعی از ایشان می‌پرسم و می‌آموزم. اگر هدایت‌های علمی و فکری ایشان و حمایت‌های روحی و مادّی ایشان و مادر بزرگوار بنده نبود، بنده قطعاً به مسیر دیگری می‌رفتم و هیچ تردید ندارم که مسیر زندگی من متفاوت بود.

گرچه تملّق فرزند به پدر و شاگرد به معلّم، هر دو جایز، بلکه مستحبّ است اما بنده بدون تملّق یا مبالغه عرض می‌کنم که مدل رفتاری و احساس مسئولیت‌های دائمی ایشان به من و ما همیشه نیرو و جهت داده است و همچنان به دانستن تحلیل و نظرگاه ایشان در مسایل مختلف، خود را نیازمند می‌بینم.

در این فرصت کوتاه، تنها به چند خصوصیت ایشان که مورد نیاز این جامعه است و دانستن آن برای نسل جدید و جامعة جوان ما، فایده، بلکه ضرورت دارد اشاره می‌کنم، گرچه ایشان راضی نباشند. به دلایل اجتماعی (نه شخصی) ذکر چند نمونه را مفید می‌بینم:

1.هرگز به یاد ندارم هنگام میوه‌چینی یا برداشت‌های اجتماعی و احیاناً تقسیم غنائم یا توزیع امکانات حتّی حلال، ایشان خود را جلو انداخته باشند بلکه بارها دیده‌ام که در چنین مواردی، خود را میان جمعیت مخفی کرده‌اند.

بر سر اغلب یا همة دوراهی‌ها، اطمینان تجربی دارم که انتخاب سخت‌تر و کم‌سودتر را ترجیح می‌دهند. چه در مسایل انقلابی و اجتماعی و چه در مسایل درون خانواده، هرگز لذت‌طلبی و سودگرایی شخصی را در شخصیت ایشان، غالب ندیده‌ام. وظیفه‌گرایی، وجه اصلی در شاکلة روحی ایشان بوده و هست.

2.شفافیّت، صداقت و صراحت، و دوری مطلق از ریا و تظاهر در همة امور از مسلمات شخصیت ایشان است و همه حتّی منتقدین ایشان، آن را قبول دارند. تنفّر ایشان از هر نوع تظاهر و نفاق و ظاهرسازی جهت ارضاء این و آن، باعث می‌شود که گاه حتّی ملامتی باشند و احتیاطاً در جهت جوّشکنی، حتّی تندتر از دیدگاه خود را هم اظهار می‌کنند و همین هم بسیاری رااز ایشان متعجّب یا عصبانی می‌کند.

همواره بر خلاف مذاق حاکم و جوّشکنانه در دفاع از مظلوم و آنچه حق می‌دانند به صراحت موضع گرفته و می‌گیرند. با هیچ کس –تأکید می‌کنم هیچ کس- اهل تعارف و رودربایستی نیستند.

روحیه ساختارشکن دارند و من خاطرات شیرینی از این بُعد از شخصیت ایشان سراغ دارم که در فرصت دیگری عرض خواهم کرد.

3.اعتقاد عمیق و التزام عملی به اصالت «کار» و «تولید»، ویژگی دیگر روحی پدر ماست. علیرغم آنکه همواره ادارات دولتی را مانع تولید ‌دانسته‌اند ولی هرگز جبهه کار و تولید را رها نکرده‌اند. سیرة ثابت ایشان، خدمت اقتصادی به جامعه به نحو عامّ بوده است، بویژه خدمت به طبقات محروم (و غالباً از طریق ایجاد اشتغال و آموزش توربافی (نه هدیه یک ماهی) را مؤلفه دیگر در ایشان می‌دانم که خاطرات بسیاری در این جهت نیز در ذهن دارم که در آینده انشاءا... عرض خواهم کرد.

4.ایشان از ابتداء همین اقتصاد مقاومتی را که این روزها مطرح می‌شود در خانواده اجراء می‌کردند. ما هرگز دچار فقر نبوده‌ایم ولی پدر ما هرگز اجازة اسراف و ریخت و پاش در خانه نمی‌دادند.

ایشان حتی در مورد دانه‌های برنج که ته ظرف‌ها می‌ماند حساس‌ بوده‌اند. دور نریختن حتّی یک لقمه نان و هدر ندادن حتّی یک استکان آب، اصل ثابت اقتصاد در خانة ایشان بوده است.

هنوز هم همواره دو سطل خالی کنار دستشویی آشپزخانه بطور ثابت قرار دارد که باید زیر شیر آب باشند تا آب مصرف شده هم بازیافت شود و هدر نرود و با سطل روزی چندبار، در باغچه‌های حیاط تخلیه و مجدداً مصرف شود. از این جهت در منزل ما همواره از قبل انقلاب هم اقتصاد مقاومتی اجراء می‌شد و سختگیری علیه اسراف، یک اصل حاکم بوده است. مصرف‌گرایی و ریخت و پاش و تجمّل‌گرایی و هر نوع اشرافی‌گری در سبک زندگی همواره از سوی ایشان، مورد هجوم سختگیرانه قرار داشته است. با گدابازی اشتباه نشود اما حساب دقیقی در خانه همواره در جریان بوده است.

5.بحث و استدلال بدون تحکّم استبدادی؛ از کودکی در منزل ما بر سر همه چیز، از ایمان دینی و احکام اسلامی تا مسایل سیاسی، سنّت مباحثه و گفتگو، یک سنّت ثابت بوده و هست و لذا دیدگاه‌های ما غالباً در تضاد با یکدیگر شکل نگرفته بلکه گفتگوی انتقادی توأم با آزادی، در جریان بوده و هست. در هیچ بحث نظری یا سیاسی بیاد نمی‌آورم که ایشان "باید و نباید" گفته باشند. البته گاهی شده است که نظر ایشان در موردی تغییر کرده باشد ولی اعتراف نکرده باشند چنانچه خود بنده هم بارها چنین کرده‌ام؛ اما جریان بحث و گفتگو (تا حدّ مناظره و مشاجره) در منزل ما همواره برقرار بوده است.

جرأت انتقاد، تعصّب بر سر حقّ، شفافیت با مخالف بدون مجامله، قدرت "نه" گفتن و گاه "آری" گفتن، قصد فریب نداشتن، ریاکارانه سخن نگفتن را در حدّ عالی در ایشان بارها تجربه کرده‌ام.

6.شجاعت و غیرت در عین حریّت و سعة صدر؛ از ایشان آموخته‌ام که دقیقاً آنگاه که همه یا اکثریت می‌ترسند یا ساکت و شرمنده می‌شوند می‌توان و باید فضا را شکست و هزینه‌اش را پرداخت.

اولاً از کودکی و در سال‌های سخت تبعید امام هم نام و تصویر و رسالة امام خمینی در منزل ما علنی بود. در کنار تصویر و نام مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (استاد پدر) که ایشان اتفاقاً به لحاظ مباحث نظری در عرصة فلسفه و عرفان، منتقد تفکر صدرایی و ابن‌عربی و خط فکری امام ولی به لحاظ شخصیتی، شبیه امام و به لحاظ سیاسی نیز در خط امام بود، از طرف دیگر منزل پدری ما همواره محل ملاقات و چهارراه دیدگاه‌های گوناگون سیاسی بوده است و تقریباً از کودکی ما همة حرف‌های همه اطراف جناح‌های دینی و سیاسی و حتّی غیر دینی را می‌شنیدیم. یعنی از مرحوم استاد محمدتقی شریعتی (کانون نشر حقایق اسلامی) و مرحوم دکتر علی شریعتی تا روحانیون رسمی متعلّق به سنّت فقاهتی و معارف حوزه علمیه مشهد، از نام آیت‌ا... میلانی و آیت‌ا... بروجردی تا مصدّق و جمال عبدالناصر و ملّیون و انقلابیون عَرَب و سیدجمال و نوّاب و کاشانی و... همه را می‌شنیدیم و برخی را حضوراً می‌دیدیم. از فدائیان اسلام و حزب ملل اسلامی تا مجاهدین خلق و فدائیان خلق و جبهه ملی و نهضت آزادی و حتّی توده‌ای‌ها و انجمن حجّتیه‌ و جریان‌های سیاسی و غیر سیاسی، مذهبی و غیر مذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، التقاطی و ارتجاعی، همه را از کودکی می‌دیدیم و یا سخنان‌شان را می‌خواندیم و می‌شنیدیم زیرا غالباً همه این تیپ‌ها با پدر ما، قبل و پس از انقلاب، رفت و آمد داشتند امّا جالب است که ایشان در همة این جلسات بر یک موضع و اصول واحد بودند و هرگز دو شخصیتی یا چندگانه عمل نمی‌کردند. همیشه، در ظاهر و باطن، همان بودند که بودند.

با همه، استدلال می‌کردند و با همه صریح و منتقد بودند.

به لحاظ شجاعت و فداکاری هم از کودکی و رژیم قبل، هرگز من در چهره و رفتار و یا قلم ایشان "ترس" ندیده‌ام. بسیاری شب‌نامه‌های ضدّرژیم در مشهد و خراسان به قلم ایشان بود و برخی در سطح کشور و حتّی خارج کشور منتشر می‌شد. هم به چریک‌های مسلّح، کمک می‌کردند و هم به روحانیون غیر مسلّح.

با همة رئیس‌جمهورها و مقامات کشور، در همة این سال‌ها بارها گفتگو یا نامه‌های انتقادی داشته‌اند. ایشان هنوز هم سنّت شب‌نامه‌نویسی را ترک نکرده‌اند و مقالاتی را که هیچ نشریه‌ای منتشر نمی‌کند به شکل اعلامیه و به روش توزیع نفر به نفر و شهر به شهر، تکثیر و منتشر می‌کنند.

در شرایط سخت اقتصادی، بیشتر و شجاعانه‌تر، انفاق می‌کردند، از هیچ کس در حضور او تعریف و تجلیل نکردند، در نهضت ملی، در حضور آیت‌ا... کاشانی، ایشان را و در حضور نواب صفوی، ایشان را نقد کرده‌اند. نماینده ناظر دکتر مصدّق در انتخابات مجلس نهضت ملّی نفت بودند و اولین فریاد "یا مرگ یا مصدّق" در 30 تیرماه را در مشهد سر دادند ولی در عین حال، نامة انتقادی و اعتراضی صریحی به مصدّق نوشتند که ایشان هم جواب عاطفی داد.

در جلساتی که مرحوم دکتر شریعتی در منزل ما در دهة پنجاه برگزار می‌کرد، مکرّر علیرغم دوستی عمیق‌شان بحث‌های جدّی و انتقادی با یکدیگر می‌کردند. به یاد دارم جلسه‌ای را که با شهید مطهری هم وارد بحث جدّی انتقادی شدند.

معتقد بودند که نه توافق‌های متملّقانه و نه مخالفت‌های لجوجانه، هیچ یک به نفع انقلاب و اسلام نیست.

با جبهه ملّی و نهضت آزادی و لیبرال‌های مذهبی و غیر مذهبی و ملی‌گراها و سازمان منافقین و فرقانی‌ها و کمونیست‌ها در اوج قدرت آن‌ها درگیر شدند و بارها در خطر یا تهدید فیزیکی قرار داشتند. مرحوم بازرگان و مرحوم سحابی در جلسات مشهد معمولاً میهمان جلسات پدر و دوستان ایشان بودند ولی ایشان اولین جریان انتقادی و انشعابی از ملی مذهبی‌ها را در کشور و در همین مشهد در دفاع از امام و خط امام، سازمان دادند.

اولین فریاد علیه "نفت ایران و انگلیس" و پایین کشیدن تابلوی انگلیسی‌ها و بالا بردن تابلوی "نفت ملی ایران"، کار ایشان بود. تابلوی حزب توده در مشهد را ایشان پایین کشیدند.

در فضای سیاه پس از 28 مرداد 32 و خفقان پس از تبعید امام در سال 1343، ایشان هرگز در خط فکری خود، تردید یا تجدید نظر نکردند.

وقتی اوباش و چاقوکش‌های دربار و شعبان بی‌مخ‌های مشهد وارد جلسة انقلابیون در مهدیه حاجی عابدزاده شدند تا در حضور بزرگان و علماء، نیروهای نهضت ملّی را مرعوب کنند و گروه چماق‌دارها و عربده‌کش‌ها وارد جلسه شدند و حتّی جمع را ارعاب کردند، ایشان به تنهایی بپا خاسته و چنان سیلی محکم به سردستة آنها زده بود که او از حال رفت و بقیه‌شان گریختند و کودتای کوچک آنها در مشهد شکست خورد.

پس از اعدام و شهادت نواب صفوی و در فضای سنگین پس از 28 مرداد 1332، وقتی قهوه‌خانه‌ای کنار کلانتری، با صدای بلند موسیقی مبتذل گذاشته بود تا علناً شعائر اسلامی را مسخره کند، ایشان، پس از تذکر و بی‌اعتنایی طرف، رادیو را برداشته و بر زمین زد و وقتی صاحب مغازه گفته بود به کلانتری می‌گویم. ایشان مجدّداً رادیو را برداشته و به حیاط کلانتری و مرکز شهربان بُرده و آنجا، دوباره رادیو را به زمین زده و شکسته بود و البته هدف، رادیو نبود بلکه مبارزه با "تجاهر به فسق" و نوعی شکستن جوّ پس از کودتا در محل بود.

ایشان همیشه به ما الهام داده‌اند که نترسید و اهل خطر باشید و خودشان چنین بوده و هستند. خبر خوب دیگر، اینکه انرژی و امید در ایشان در سن بیش از هشتاد سالگی از امثال بنده بسیار بیشتر است.

به فضل خدا، روح بسیار جوان و شادابی دارند و هم‌اکنون هم علیرغم بیماری‌های هشتاد سالگی و مشکلات روحی که در اثر برخی مسایل حاشیه‌ای پیش آمده، معمولاً روزی ده – دوازده ساعت، نشسته‌اند و می‌نویسند و هرگز خسته یا مأیوس نشده‌اند. این از علائم قطعی ایمان معنوی و اخلاص در انگیزه است. نه از کف زدن و تشویق، خوششان می‌آید و نه از هُو کردن و تمسخر و مخالفت کسی ناراحت می‌شوند. به قدری جوانند که بنده را گاهی "لیبرال"، و گاهی "محافظه‌کار" و گاه "مرتجع"، لقب می‌دهند.

این آقا، یک آدم مخصوصی تشریف دارند که هنوز هم وقتی به ایشان خیره می‌شوم، گاه تحسین و تعجّب، گاه لبخند شوق، گاه عصبانیت و غالباً دلتنگی شدید به من دست می‌دهد. گمان می‌کنم ایشان را بیش از ظرفیت خودم، دوست دارم.

چیزهای گفتنی و ناگفتنی از ایشان و مادر بزرگوار و مجاهدم، بسیار دارم که برخی از گفتنی‌ها را شاید در فرصت دیگری عرض کنم. متشکرم.

در فرصت بعدی ان‌شاءا... خاطرات عینی یا سمعی بیشتر در این موارد را به عرض می‌رسانم که می‌دانم برای افکار عمومی، بویژه جوانان، بسیار مفید خواهد بود.
استفاده کردیم...
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقاتهرانی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در مراسم شبی با شهدا در دوکوهه اندیمشک برگزار شد به تحلیل شرایط سیاسی کشور پرداختند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص نقش رهبری در محافظت از نظام مقدس جمهوری اسلامی بیان داشت: جمهوری اسلامی دوحسن دارد که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد، یکی وجود ولایت در راس که مقام معظم رهبری هستند، که وجود مبارک ایشان اجازه خیلی از اتفاقات را نمی دهد، مبینیم که در بسیاری از نقاط جهان کودتا می شود و انقلابها نابود می شوند، اما بخاطر وجود مبارک مقام ولایت و علاقه ای که مردم به مرجعیت و ولایت فقیه دارند کسی نمی تواند آسیبی به انقلاب اسلامی وارد کند.


وی افزود: حسن دوم مردمی بودن نظام است، که به موقع مردم می آیند و حمایت و تدبیر می کنند که آن هم قابل تقدیر است و دولت هم باید قدر این دو را بشناسد و توجه داشته باشد.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به دیدار کاترین آشتون با برخی سران فتنه اظهار داشت: یکی از اصول انقلاب اسلامی ما استقلال و عزت اسلامی ماست و ما باید اینها را حفظ کنیم و مسئولین هم موظف هستند آن را چه در بحث هسته ای و چه سایر مباحث حفظ کنند در مجلس گاهی اتفاق می افتد که ۵ یا ۶ وزیر بخاطر برخی مسائل برای پاسخ به سوال نمایندگان حضور پیدا می کنند.

آقاتهرانی در رابطه با سوال دیگری در مورد توافقات هسته ای تصریح کرد: متاسفانه مجلس هم نامحرم برخی مسائل است، رهبری فرمودند ما به دولت اعتماد داریم و به آنطرفی ها اعتماد نداریم، ما هم به دولت اعتماد می کنیم بگذارید بروند جلو ببینیم آثار آن را خواهیم دید. امیدوارم که دولتی ها هم از این حسن نیت مقام معظم رهبری و تبعیت مردم و متدینین، مواظبت کنند.

وی افزود: وقتی حضرت آقا می فرمایند ملاحظه کنید، پیگیری می کنیم اما باید بیایند و در مجلس و شفاف بگویند، شفاف نیست، بنده که بعنوان یک نماینده مجلس هستم از بیرون خبر دارم نه بعنوان یک نماینده، در حالیکه ما باید نظارت کنیم، حق نظارت داریم و مردم رای داده اند که ما بتوانیم نظارت کنیم.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه امیدوارم این مسائل و شبهات بزودی حل شود، توضیح داد: این تردید و دلهره ای که مردم در این زمینه دارند ما هم بعنوان یک نماینده داریم و دلمان هم می خواهد که کاری انجام شود، اما اگر کاری کنیم می گویند اینها نمی گذارند، ما می گذاریم اگر می توانند منافع کشور را جذب کنند بسم الله ، بله باید در معاملات مواظبت کنند و کوتاه نیایند و ضرر نکنند.

وی گفت: همین خانمی[اشتون] که چندی پیش به ایران آمد، اینها انگلیسی هستند و کارشان است، قبلا آمده اند و جلساتی گذاشته اند با بعضی ها که خلاف بوده است و دوباره هم تکرار کرده اند آن وقت بعضی ها این خانم را مقصر می دانند، این خانم کارش این است ، مسئولین باید پاسخگو باشند، یعنی وزارت خارجه باید بگوید اینها آمده اند، کجا رفت و چرا رفت؟ این مسائل الان در مجلس مطرح است و ما نمایندگان هماز حق و حقوق شما کوتاه نمی آئیم.
  • علیرضا خدایی
  • ممنون از کامنت تون. استفاده کردیم...
    خدا پشت و پناه تون. موفق باشید
    وقتی این سخنرانی رو از شبکه یک داشتم نگاه می کردم داشتم فکر می کردم نکنه رحیم پور هم ممنوع تصویر بشه.
    سلام
    حتما یه سر بزنید
    http://www.asremrooz.ir/vdccmiqp.2bqp08laa2.html

    با سلام و درود بر شما دوست گرامی

    سال نو و عید باستانی نوروز مبارک و

    همچنین بطور ویژه ایام فاطمیه را تسلیت عرض میکنم

    ممنون از حضورتان در وبلاگ امید و مطلبی که گذاشتبد که انسان را به تامل وامیداشت ...

    وب خیلی خوب و جالبی دارید انشاا... همیشه موفق و پیروز باشید

    عزت زیاد و التماس دعا

    www.travelwithhope.blogfa.com
    سایت ضد انقلاب دیگربان:
    [آیت الله] خامنه‌ای در تازه‌ترین رفتار سیاسی خود با سفر به مناطق جنگی، پیام روشنی به هاشمی رفسنجانی و روحانی که برای گذراندن نوروز به کیش و شمال رفته اند فرستاد.
  • غلامعلی حسینی بهجانی
  • وبلاگ بسیار عالی ای دارید.
    ممنون که به ما سر زدید. مخصوصا برای اینکه حدیث نوشتید، متشکرم.
    التماس دعا.
    ” ﭘــــﻮﺳـــﺖ ﮐــﻠــﻔــﺘــﯽ ”

    ﺭﺑــﻄـــﯽ ﺑــــﻪ ﺁﺩﻡ ﺑــــﻮﺩﻥ ﻧـــﺪﺍﺭﺩ

    ﻓــﻘــﻂ ﻣــﺴــﯿــﺮ ﺍﺷــﮏ ﻫــﺎﯾـــﺖ

    ﭘـــﺸـــﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻣـــﯿـــﺸــــﻮﺩ

    ﺑــﻪ ﺟـــﺎﯼ ﺑــﯿــﺮﻭﻥ، ﻣــﯿــﺮﯾـــﺰﺩ ﺗــﻮ !


    دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

    گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

    من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

    تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .
    رفسنجانی:
    رژیم شاه حسینیه ارشاد را تصرف نکرد ولی نظام اسلامی دانشگاه آزاد را تصرف کرد.
    امام خمینی (ره) :
    وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی‌نماها که با انگیزه‌های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می‌کنند و وقت خود را وقف براندازی آن می‌نمایند و با مخالفان توطئه‌گر و بازیگران سیاسی کمک، و گاهی به طوری که نقل می‌شود با پولهای گزافی که از سرمایه‌داران بیخبر از خدا دریافت برای این مقصد می‌کنند کمکهای کلان می‌نمایند، آن است که شماها طرْفی از این غلط کاریها تاکنون نبسته و بعد از این هم گمان ندارم ببندید. بهتر آن است که اگر برای دنیا به این عمل دست زده‌اید ـ و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسیدـ تا درِ توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواهید و با ملت مستمند مظلوم هم‌صدا شوید و از جمهوری اسلامی که با فداکاریهای ملت به دست آمده حمایت کنید، که خیر دنیا و آخرت در آن است. گرچه گمان ندارم که موفق به توبه شوید. و اما به آن دسته که از روی بعض اشتباهات یا بعض خطاها، چه عمدی و چه غیر عمدی، که از اشخاص مختلف یا گروهها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده است با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدید می‌کنند و برای خدا در براندازی آن فعالیت می‌نمایند و با تصور خودشان این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفکر کنند و از روی انصاف مقایسه نمایند با حکومت و رژیم سابق. و باز توجه نمایند که در انقلابهای دنیا هرج و مرجها و غلط‌رویها و فرصت‌طلبیها غیر قابل اجتناب است.
    سلام.
    لطفا از وبلاگ ما هم دیدن کنید و
    با بیان نظرات خود ما را در هرچه بهتر شدن وبلاگ یاری نمائید.
    جالبه...
    دکتر عبدالرضا داوری ، مدیرمسئول نشریه بررسی های اقتصادی ، پس از توقیف هفته نامه ۹ دی ، نامه سرگشاده ای را خطاب به حجت الاسلام حمید رسایی منتشر کرد. متن کامل این نامه به این شرح است:
    بسمه تعالی
    برادر گرامی جناب حجت الاسلام حمید رسایی
    نماینده محترم مجلس شورای اسلامی و مدیرمسئول نشریه توقیف شده ۹ دی

    با سلام و تحیات
    ابتدا لازم می دانم به عنوان عضوی از جامعه مطبوعات ایران ، مراتب تاسف خود را در قبال اقدام هیئت نظارت بر مطبوعات به دلیل توقیف هفته نامه ۹ دی اعلام نمایم ، چرا که مهم ترین کارکرد اقدامات سلبی در ممانعت از انتشار مطبوعات و توقیف رسانه ها را باید در خاموش شدن صدای بخش های مختلف جامعه و هژمونی طلبی ارباب قدرت و ثروت برای برقرای نظم و آرامش قبرستانی در محیط سیاسی کشور جست و جو کرد.
    اما از این تعارفات معمول که عبور کنیم، بنا دارم نکته ای را به عرض جنابعالی برسانم. از چند روز قبل که شایعه توقیف هفته نامه ۹ دی به گوش می رسید ، به تعدادی از دوستان عرض کردم که فعالین سیاسی-رسانه ای جریان اصولگرا طی سال های ۹۰ تا ۹۲ یعنی در دوسال پایانی دولت دهم ، به دلیل صبر و تحمل نادر و بی مانند دکتر محمود احمدی نژاد در قبال هجمه ها ، هتاکی ها ، فحاشی ها و اتهام زنی های بی اساس ، بدعادت شدند و فکر کردند که این رویه را پس از دولت دهم نیز می توانند در قبال هر دولتمرد و رییس دولتی نیز به کار بندند اما غافل از آنکه «آن مرد که شهید تهمت بود و به توهین ها و تهمت ها تنها لبخند می زد ، رفته است» و اصحاب دولت یازدهم - که سعی وافری در نمایش جدایی راه خود از منش دکتر احمدی نژاد دارند - نه تنها بنای تحمل تهمت و توهین را ندارند -البته در این مدت با تهمت و توهین نیز مواجه نبوده اند- بلکه حتی کمترین رواداری را در برابر اظهارات منتقدان خود بروز نمی دهند.
    امروز که نامه هیئت نظارت بر مطبوعات خطاب به دادگاه ویژه روحانیت منتشر شد و دلایل توقیف نشریه ۹ دی را استفاده از عناوینی چون «اخراج دانشمندان هسته ای»، «تغییر سه هزار مدیر دولتی فقط در 6 ماه»، «دولت امنیتی ها و بی تدبیری های امنیتی»، «زاویه نگاه مسئولین سیاست خارجی تفاوت محسوسی با رهبر انقلاب دارد» عنوان کرده بود به یاد یادداشت مورخ دوم خرداد ۱۳۹۰ جنابعالی در هفته نامه ۹ دی افتادم که درآن مهندس مشایی ، رییس دفتر رییس جمهور وقت را با کودتاچیان نوژه و عوامل مسعود رجوی همسان دانستید و ایشان را به اقدام برای کودتا و ترور علیه رییس جمهور وقت متهم نمودید و حکم به دستگیری مهندس مشایی دادید. در آن یادداشت نوشتید: «من تردید ندارم که مشایی در طول این چند سال با اعتماد سازی اعتقادی در احمدی نژاد، قدم قدم پروژه کودتای خود علیه احمدی نژاد را که از سالها قبل کلید زده بود، پیش برد.به مانند کودتای نوژه که بدون برنامه ریزی نهادهای امنیتی، یکی از کودتاهای بزرگ دشمن لو رفت، در دستگیریهای برخی از متهمان شیطانی نیز چند عنصر حلقه شیطانی نیز به دام افتادند. عناصری که دستگیری آنها خواب خوش را برای برخی آشفته کرده. اکنون فرقه انحرافی در اضطرابی سخت بسر می برد و دریافته که پس از دستگیرهای اخیر و بویژه دستگیری عباس غفاری و متهم دیگر که سرکرده فرقه انحرافی، آخرین بار چندین ساعت با او جلسه خصوصی داشته، بسیاری از ترفندها و مقاصد شیطانی اش برملا خواهد شد.بنابراین دور از انتظار نیست که سرکرده این باند با فراهم کردن مقدمات خروج خود از کشور، اکنون که زمینه های ترور شخصیت احمدی نژاد را فراهم آورده حتی نسبت به ترور فیزیکی رییس جمهور هم اقدام کند، کاری که سی سال قبل مسعود کشمیری انجام داد.در این بین اساسا نباید نسبت به حمایتهای احمدی نژاد از این عنصر مشکوک توجه کرد چرا که ما یکبار این از نقطه گزیده شده ایم و هزینه آن را در سال 60 پرداخته ایم. مسعود کشمیری همان منافقی بود که شهید رجایی مکتبی، زیرک و باهوش با تمام وجود به وی اعتماد کرد! این اعتماد به حدی رسید که تبدیل به اعتقاد شد و کشمیری را در حالی که اساسا با روحانیت نسبتی نداشت به امام جماعت رجایی مبدل کرد. کشمیری آنقدر اعتماد رجایی را جلب کرد که دیگر کسی برای ورود و خروج او به ریاست جمهوری مورد بازرسی اش قرار نمی داد. حتی یکبار وقتی کشمیری قصد داشت با کیف دربسته اش در جلسه‌ای بهمراه شهید رجایی نزد امام شرکت کند، وقتی با درخواست محافظان بیت امام برای بررسی کیفش مواجه شد از این کار استنکاف کرد تا جایی که شهید رجایی در اعتراض به رفتار تیم حفاظت بیت امام به امام گلایه نمود. کشمیری فردی بود با ظاهر انقلابی، اهل ذکر و دعا و البته با پرونده مبهم و خانواده ای بی بند و بار . برادر همسرش از اعضای سازمان منافقین بود ... کشمیری همچنان زنده است ... کشمیری را دستگیر کنید قبل از آن که دیر شود حتی اگر رجایی اعتراض کند ...»
    این یادداشت در هفته نامه ۹ دی زمانی درج شد که دو روز قبلش در مصاحبه با خبرگزاری فارس ، مهندس مشایی را «شیطان» و «مفسد اقتصادی» خواندید که مامور محدود کردن ولی فقیه و منحرف کردن نظام اسلامی است و در این مسیر نیز رییس جمهور وقت را تحت سیطره خود دارد!
    این البته همه ماجرا نبود. استاد جنابعالی که هفته نامه ۹ دی یکی از مهمترین تریبون های سیاسی شان بود، دکتر احمدی نژاد و اطرافیانشان را شدیدترین خطر از صدر اسلام و وابسته به فراماسونری و بهاییت نامیدند و نشریه شما نیز در بازتاب نظرات ایشان و شاگردانشان در توهین و اتهام زنی علیه رییس جمهور سابق و همکارانشان هرگز با تضییع و تضییق مواجه نشد.
    همه این اقدامات -که گوشه ای از امپراطوری عظیم تهمت زنی علیه دکتر احمدی نژاد و یارانش بود - و همواره در حاشیه امنیت دنبال می شد ، کار را به جایی رساند که برای اولین بار در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ، هواداران دولت مستقر از صحنه رقابت حذف شدند و کاندیدای شان به اتهام انحراف ، مجوز کاندیداتوری را دریافت نکرد تا مدعیان تدبیر و امید سکان دولت را به دست بگیرند.
    امروز اما نشریاتی که در گذشته مقامات عالی رتبه دولت قبل را به «شیطان» و «مفسد اقتصادی» متصف می نمودند و آنها را کودتاچی و تالی تلو مسعود کشمیری و فراماسونر و بهایی و شدیدترین خطر از صدر اسلام می نامیدند و خواستار دستگیری شان بودند ، برای انتقاد از اخراج چند کارشناس در صنعت هسته ای کشورمان نیز میدان ندارند و با کارت قرمز از زمین رسانه اخراج می شوند.
    تردید نکنید که این آخرین کارت قرمز برای اردوگاه جنابعالی و هم فکرانتان نیست. دیری نخواهد پایید که جریان حاکم فعلی پس از مهندسی افکارعمومی کشور، کرسی های پارلمان را از زیر پای منتقدان خواهد کشید تا صندلی های سبز را نصیب حامیان بنفش خود کند.
    گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
    هزار باده ناخورده در رگ تاک است
    این دوران فراغت از فعالیت های مطبوعاتی و سپس پارلمانی ، دوران خوبی خواهد بود که گذشته را مرور کنید و از آن چراغ راهی برای آینده بسازید. اکنون زمان آسیب شناسی فرایند ترجیح «فروع» بر «اصول» و «گناه کبیره» خواندن «ترک اولی» های احتمالی است تا با دقت بیشتر معنای این اصل جاری در حیات اجتماعی انسان ها را دریابیم که:
    هرکه گریزد ز خراجات شاه
    خارکش غول بیابان شود
    و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
    عبدالرضا داوری
    مدیرمسئول نشریه بررسی های اقتصادی
    ۲۷ اسفند ۱۳۹۲
    اگه به فکر سفره هفت سین هستی یه سری به انعکاس تاریکی بزن
    با مطلب "هفت سین جنگ" به روزم
    یا حق
    سلام
    ممنون دانلود کردم.
    در جواب بیگانه:پس وای به اون دولت خیانت کاری که باخبر بودند و گذاشتند این اتفاق بیفته که دیدار داشته باشن با سران فتنه بعد هم ازونور بیان خواستار ازادی این ها بشن..ولله تو دولتهای قبلی حق نداشتند چنین دخالتهایی در ایران بشه .
    اگر در امریکا از طرف ایران چنین اتفاقی میفتاد چی میشد؟؟همینجوریش که به ایران برچسب تروریست و ضدبشر میزنن اونوقت امثال شما میاین از کیا دفاع میکنید؟؟
    سلام
    امید است دم گرم ناصحان، در آهن سرد کسانیکه مدهوش فریب سیاست و فشار استعمارگران نوین گشته اند اثر کند، تا ضمن حفظ سوابق نیکو با تلاش از گرداب فریب غربیان، خارج و در جهت احقاق حقوق مسلّم ملت خویش گام بردارند تا هم مورد رضای خدا و خلق خدا باشند و سابقه ای نیکو از خادمین در تاریخ ثبت گردد.
    در ضمن با اجازه بنده مبادرت به لینک وبلاگ شما نموده ام. در صورت تمایل به وبلاگ من((تدبیرسلیم)) هم سری بزنید . متشکرم

    مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
    هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

    ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
    هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

    با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
    موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

    مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
    هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

    اشک می‌فهمد غم ِ افتاده‌ای مثل مرا
    چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند
    ***
    عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
    دردِ بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند…

    مژگان عباسلو
    اگه آمریکا و انگلیس و غرب واسه چهارشنبه سوری بیان ایران و اوضاع آتیش بازی رو ببینن غنی سازی اورانیوم که سهله... حق ساخت فندک رو هم ازمون میگیرن
    باهاش قهری !!!!!!!!!!!خب؟؟
    من چه بدونم بقول خودش اینا یکسری قلم به مزدن نظراتی که به نفعش نیس تایید نمیکنه خخخخخخخخخخخخخخخخ
    حالا بذار برم ببینم چه خبره میتونم از خواب بیدارش کنم یانه.
    حتی اگر این ملاقات با افراد غیرفتنه و یا حتی با فعالان فتنه در داخل وزارت امور خارجه هم صورت می‌گرفت، باز هم یک حادثه بزرگ بود. اما چرا حادثه بزرگ؟ علت این است؛ طی دو ماه گذشته این دومین بار است که یک هیئت خارجی به تهران می‌آید و در یکی از سفارتخانه‌های اروپایی با فعالان سیاسی مخالف، ملاقات می‌کند. نکته بسیار مهم این است که هیچ سازمان و نهاد و وزارتخانه‌ای مسئولیت هماهنگی و یا اطلاع داشتن از این ملاقات‌ها را به عهده نمی‌گیرد و حتی همگی آن را محکوم می‌کنند!!
    اهل فن و افرادی که به امور دیپلماتیک آشنایی دارند، می‌دانند که امکان ندارد یک هیئت خارجی به ایران سفر کرده و بتواند بدون هماهنگی و برنامه‌ریزی قبلی، حتی لحظه‌ای اجازه داشته باشد که یک برنامه جداگانه داشته باشد و در شهر راه بیفتد و به این مکان و آن مکان برود. لذا بدون تردید این ملاقات‌ها باید با یک دستگاهی هماهنگ شده باشد. حتی اگر بگویند که مثلا هیئت پارلمان اروپا و یا خانم اشتون، بدون اجازه و اطلاع به این ملاقات‌ها رفته‌اند، وخامت موضوع بسیار بیشتر می‌شود. یعنی وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی وزارت خارجه آنقدر بی‌برنامه و بی‌حساب هستند که هیئت‌های عالی‌رتبه می‌توانند به طور آزادانه هر برنامه‌های را اختیار کنند و اگر معتقد باشیم که این ملاقات‌ها هماهنگ شده است که در این صورت چرا هیچ نهادی «مسئولیت» آن را به عهده نمی‌گیرد؟ چرا نهادها و مسئولان ما عادت کرده‌اند که مسئولیت اقدامات خود را به عهده نگیرند و حتی آن را محکوم کنند؟

    پاسخ:
    آقا سجاد عزیز!
    احسنت، درود بر شما!
    دقیقاً حرف من هم همینه، تمام دیدارهای هیات های خارجی از قبل برنامه ریزی شده، امکان ندارد که مسئولین از چنین دیداری بی خبر بوده باشند، حداقل برای بحث تامین امنیت که باید با مسئولین ایرانی هماهنگ باشند...
    حال سوال این است دولتی ها که می گویند اطلاع نداشته ایم، کسانی دیگر هم که ملامت می کنند و فریاد اعتراضشان بلند شده چی می گن!؟
    آیا این حرکات (چه دروغ دولتی ها و چه اعتراض سایر مقامات!) مصداق بارز توهین به مردم، توهین به شعور شهروندان نیست!؟
    نوشته بودی:
    وی بازار قدم می زد ، خانمی را دید با لباسی چسبان ، سیمایی زیبا و آرایش کرده و البته ظاهری چشم نواز … ، کنار آن خانم مردی را دید که انگار همسرش بود ، کمی فکر کرد ، نتوانست جلوی خودش را بگیرد ، جلو رفت و نگاهی به همسر آن خانم انداخت و گفت:

    ببخشید اجازه هست کمی به خانمتان نگاه کنم و لذت ببرم؟

    مرد که عصبانی شده یقه اش را گرفت و آن را اعلامیه دیوار کرد ، هر آنچه در دهانش بود بیرون ریخت و با عصبانیت گفت : مردک ، خجالت نمی کشی ، مگر خودت ناموس نداری ؟

    اما مرد در کمال آرامش جمله ای را گفت و رفت

    گفت مرد حسابی همه بازار دارند بدون اجازه به خانمت نگاه می کنند و لذت می برند تو هیچ نمی گویی ، من آمدم اجازه بگیرم و لذت ببرم تا حداقل عذاب وجدان نداشته باشم ، اشکالی دارد ؟!!

    اما مرد ناگهان ساکت شد و به اطراف خود نگاهی کرد ، بعد از آن سرش را پائین انداخت ، انگار چیزی فهمیده بود !

    پاسخ:
    به نظر من کار این مرد از بی حجابی اون خانوم بسیار بدتر و زشت تر بوده...
    کجای اسلام گفته که آبروریزی کنی؟
    کجای اسلام گفته که چشم چرانی کنی؟
    مگه خدا خودش ستارالعیوب نیست!؟این هتاکی ها و پرده دری ها دستور کیست!؟
    شما بشین مثه یه مسلمان اصول و روش های "امر به معروف و نهی از منکر" رو مطالعه کن، دستورات بزرگان و ائمه رو در این مورد بازبینی کن، ببین آیا اونها با این روش و این نوع برخورد موافقند!؟
    تا کی باید اینگون برخورد کرد؟از این برخوردها مگه جوابی هم گرفتید!؟
    یادتونه دهه شصت با بدحجابها همین کارهارو می کردید، نتیجه ش چی شد!!!؟
    خب حالا فرض کنیم یه خانوم بی حجاب رو توخیابان دیدی، تو نباید چشمت را درویش کنی!؟تو نباید نگاه نکنی!؟تو نباید نجیب باشی و بگذری...
    چرا باید خانومها خودشان رو بپوشانند تا تو بی جنبه به گناه نیفتی!؟
    آخه مگه شما طالبان افغانستان هستید!؟
    وای بر شماها...
    آقا سجاد عزیز!
    احسنت، درود بر شما!
    دقیقاً حرف من هم همینه، تمام دیدارهای هیات های خارجی از قبل برنامه ریزی شده، امکان ندارد که مسئولین از چنین دیداری بی خبر بوده باشند، حداقل برای بحث تامین امنیت که باید با مسئولین ایرانی هماهنگ باشند...
    حال سوال این است دولتی ها که می گویند اطلاع نداشته ایم، کسانی دیگر هم که ملامت می کنند و فریاد اعتراضشان بلند شده چی می گن!؟
    آیا این حرکات (چه دروغ دولتی ها و چه اعتراض سایر مقامات!) مصداق بارز توهین به مردم، توهین به شعور شهروندان نیست!؟
    چرا مردم را نامحرم می دانند!؟
    چرا رک و راست به مردم نمی گویند که ما با این خارجی ها بر سر این اصول توافق کرده ایم، قبلاً یه چیزی می گفتیم، شعارهایی دادیم، الان به اینجا رسیده ایم که نمی شود ادامه داد، نمی توانیم قولها، شعارها و حرف های گذشته را عملی کرد...
    صادقانه از مردم عذرخواهی کنند و برای طی مسیر جدید از مردم کمک بخواهند، دیگر دروغ چرا؟
  • فریاد بی صدا
  • سلام
    دعوتید به
    تفاوت دعا با سوال
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • آبجی اشتون هههههه
    :)
    وصیتنامه هاشمی ۳۰ بهمن ۶۲:
    …لابد دوستانم در تربیت فرزندانم – که مسئولیت تربیت آنها را به خاطر کارهای عمومی، نتوانسته‌ام به خوبی انجام دهم – توجه مبذول خواهند نمود.

    خیلی با ربط:
    برای‌ انقلاب‌ بسوزید اما در فعالیت‌ حل‌ نشوید که‌ درونتان‌ فراموشتان‌ شود و هرگاه‌ خواست‌ چنین‌ شود از خدا یاری‌ طلبید و اگر در شدت‌ افتادید کنار بکشید.
    شهید کاظم گمار، دانشجوی شهید رشته مکانیک دانشگاه صنعتی اصفهان
    وحید یامین پور

    سال ۹۲ هم گذشت؛ انتخابات مهمترین رخدادش بود. دولت عوض شد و دنیا به کام عده ای. بازهم همه چیز در محاق سیاست و سیاست ورزی بود؛ تا پارسال انحرافی بودیم واز امسال شدیم تندوری افراطی…!

    همچنان بهترین سرگرمی مان تدریس و معلمی است. هیجان دست به یقه شدن با لاشخورها هم درکار نبود. شده اند حامی دولت و همه چیز رو به راه شده! خدا عاقبت مان را ختم بخیر کناد.
    این پست را فانتزی می نویسم که به عنوان یک بلاگر از نوشتن خاطرات بی نصیب نمانده باشم:
    سوژه سال: کلید
    افتضاح سال: سبد کالا
    جنجال سال: تیراندازی هوایی رفیق یک مداح
    فیلم سال: شیار ۱۴۳
    سریال سال: برنج آوازه!!!
    ترانه ی سال: مرگ بر امریکای حامد زمانی(با تشکر از ترانه ی «لیلا» مازیاز فلاحی)
    هنرمند سال: حاتمی کیا ورژن حزب اللهی ۹۲
    مظلوم سال: فرهنگ!
    غصه ی سال: سوریه
    سرافکندگی سال: توافقنامه ژنو
    راستگویی سال: «خزانه خالی است!»
    خط قرمز سال: کرسنت، توافقنامه ژنو، آقازاده ی خارج نشین فراری… وکلا هرچیزی که به فساد دولت مربوط باشه!
    دلخوشی سال: آقا
    مهمترین اقدام فرهنگی سال: توقیف کردن روزنامه آسمان!
    جمله ی ادبی سال: «منتقدین من کم سوادند!»
    دست مریزاد سال: تیم ملی والیبال
    خود شیرینی سال: «آن مرد که هولوکاست راانکار می کرد، رفت!»
    روی اعصاب سال: وندی شرمن
    چوپان دروغگوی سال: و. ا. خ ! *(حدس بزن)*
    سرکاری سال: رفع تحریم ها
    سرگرمی سال: جی پلاس

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">