به جای بمب بر سر مسلمانان ، دامن های کوتاه فرو بریزیم :: حرف دل

حرف دل

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
حرف دل

اسلام تمامش سیاست است ، اسلام این نیست . والله اسلام تمامش سیاست است . اسلام را بد معرفی کرده اند . سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد . من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم وتسبیح دست بگیرم ؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.
"امام خمینی (ره)"
.
.
.
ارتباط با من :
ایتا : https://eitaa.com/sajjad_moazeni
سروش : https://sapp.ir/sajjad_moazeni
تلگرام : https://t.me/sajjad_moazeni

آخرین نظرات


مستر همفر

باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید ؛ با این بیان که حجاب یک عادت است از خلفای بنی عباس و یک برنامه اسلامی نیست و لذا مردم، زنان پیامبر را می دیدند و زنان صدر اسلام در هر کاری با مردان شرکت می کردند. پس از آنکه زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.


دیوید کیو (مامور سابق سیا)

مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی ، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم

میشل هولباک نویسنده فرانسوی

جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد ، فقط با فاسد کردن آنها می توان به این پیروزی دست یافت ، پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان ، دامن های کوتاه فرو بریزیم . هنگامی که زن مسلمان و دختر جوانی با این جملات و حرف ها به وسیله کتاب ها ، فیلم ها ، جراید ، اشخاص و افراد جاهل و معاند در جامعه تحقیر و سرزنش شود و از طرفی وقتی آگاهی کامل از دین و فلسفه حجاب و چادر نداشته باشد و از معنویت و ارتباط بالا با خداوند بزرگ برخوردار نباشد گمان می کند تنها راه فرار از این هجوم ها ، سرزنش ها ، زخم زبان ها ، ابرو بالا انداختن ها ، اشکال تراشی ها و بهانه ها ، کنار گذاشتن چادر است در حالی که چادر را از سر برداشتن اولین شکست دختر مسلمان و پیروزی دشمنان در اهدافشان می باشد . بر همین اساس جامعه شناسان غربی تنها راه تسلط بر کشور های اسلامی را سلطه فرهنگی آن هم بویژه تسلط بر زنان میدانند.

کنت دمارانش

او به ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا می گوید : شما نمیتوانید با یک عقیده به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید . شما باید با هر عقیده ای به وسیله عقیده بجنگید . این بار دشمن ما مذهب است

نظر مدیر ارشد انستیتوی لندن

1. برای مهار کشور های مستقل باید فرهنگ و اقتصاد آن ها را آلوده کنیم.
2. تجارت با دشمن در عیر کالاهای استرتتژیک و نشاندادن اینکه چقدر حقیر هستند از راه آلوده سازی است.
3. باید کشور های اسلامی را با ترویج سکس و آیت اله ها را با فرهنگ وایت دیسنی در سرزمین هایشان به محاصره در آورد.
4. استفاده از زنان هرزه از طریق توریسم و تکنولوژی های جدید اطلاعاتی از روش های آلوده سازی است . حالا زمان رها کردن سگ های جدید جنگ چون مایکروسافت و میکی ماوس است.
مجله نیویورک با چاپ عکسی از یک زن عریان می نویسد
سلاح مرگبار ، خشن تر از آنچه تصور میشود

فرانتس فانون(جامعه شناس وفیلسوف فرانسوی)

استعمار حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر تمرکز داده است … هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشایدپس از دیدن هر چهره بی حجابی امید های حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد
اولین اقدام ضد فرهنگی که فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود و در این کار موفق شد. و هرچه بدن زن الجزایری را بیش تر عریان کرد چنگال استعمال بیشتر به حلقوم الجزایر فرو رفت.

نخست وزیر اسرائیل در کنگره آمریکا

ترویج بی بندو باری و زندگی مادی و جنسی عواملی هستند که پخش آن ها از طریق برنامه های تلویزیونی ماهواره ای می تواند نقش تعیین کننده در سرنگونی حکومت ایران داشته باشد.

استاد مطهری در این زمینه می گوید

مسیحیت چگونه بر آنجا (اندلس) غلبه کرد ؟ نقشه کشید و دو مسئله را در آنجا رایج نمود: یکی مسئله بی حجابی و دیگر مسئله مشروب خوری...
دستور دادند دختران بسیار زیبای مسیحی به بهترین وجه آرایش کنند و در خیابانها گردش و رفت و آمد نمایند و در روابط با مردان ، آزاد باشند.

حجاب در ایران

هنگامی که سه تن از دختران کسری را با ثروت فراوانی برای عمر آوردند ، شاهزاده گان ایرانی در حالی که با پوشش و نقاب چهره ی خود را پوشانده بودند عمر دستور داد که بر آنان فریاد کشند تا پوشش از چهره بر گیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران، پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورتشان خودداری کردند ، و مشت به سینه ی نماینده ی عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند عمر خشمناک شد و خواست با تازیانه آنها را بیازارد در آن حال شاهزادگان ایرانی می گریستند .حضرت علی (ع) به عمر فرمود :در رفتارت مدارا کن

فردوسی در شاهنامه در توصیف رودابه(همسر زال و مادر رستم) سروده است

دو چشمش بسان دونرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ
دو ابرو بسان کمان طراز
بر او تور پوشیده از مشک تار

یا فردوسی در شاهنامه در توصیف زن نیکو از دیدگاه ایرانیان می گوید

به سه چیز باشد زنان را بهی
که باشد زیبای تخت مهی
یکی آنکه باشد وخواسته است
که جفتش بدو خانه آراسته است
دگر آنکه فرخ پسر زاید اوی
به شوی خجسته بیفزاید اوی
سه دیگر که بالا و رویش بود
بپوشیدگی نیز خُوَیش بود

در خلال اشعار سعدی هم به این نمونه ها بر می خوریم

کاشکی پرده بر اندازد از ان منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را

و . . .

آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
آن وسعه ی ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است

و همچنین نظامی گنجوی در کتاب خسرو و شیرین می گوید

چو بردارد نقاب از گوشه ی ماه
بر اید ناله ی صد یوسف از چاه

سکولارها در دانشگاه چه حجابی دارند؟

ادامه دارد . . .
  • حرف دل !...

نظرات (۳۹)

یعنی خدا همتون و از کسی که این پست و گذاشته تا آ آخرین کامنتی که گذاشته شده  سر به راه و بیدار کنه یا نابودتون کنه که عقل و گوش و چشماتون و روی واقعییت زندگی بستید و چسبیدید به یه مشت حرف مفت و بی محتوا که از زبان یه عده خائن وطن فروش و دزد بی سواد بیرون اومده.هیچوقت پشت مردم خودتون و خالی نکنید،همیشه در هر زمانی اگه غیرت دارید و تعصب به خاکتون دارید،پشتیبان مردم خودتون باشید نه حکومت.تاریخ نشون داده تا دنیا دنیا بوده حکومت ها در همه ی دنیا موندنی و همیشگی نبودن قوی ترین حکومت ها هم یه موندنی نبودن.تنها چیزی که در هر سرزمین از ابتدا پایدار و جاویدان میمون،مردم همون سرزمین بودند نه چیز دیگه..امروز اقلییت ایران و اکثر مردم از این نظام جمهوری اسلامی متنفر هستند،چرا؟؟؟؟به خاطر اینکه تو رویآ و مثل شماها تو خیال سیر نمیکنن.بیدارند هوشیارند،از عقل و منطق به دنیای پیرامونشون نگاه میکنند،میبینند روند چهل سال گذشته رو تا امروز،میبینند انقلاب اسلامی به جزء فقر و گرسنگی و اختلاس و جنگ و ویرانی و خفقان و دزدی و خون و خونریزی و کشته شدن جوونای دسته گلشون که از بدو ورود جمهوری اسلامی به عناوین مختلف پر پر شدن،از شهید و شهادت و مدافع حرم،مدافع حریم و غیره که آبرومندانه به عقیده ی جمهوری اسلامی به خاک رفتن تا کسانی که بهشون بر چسب هایی مثل ارازل و اوباش و لات و اغتشاش گر و مفسد فی الارض و مزخرفات دیگه،راهی اون دنیا شدن...در کل ایرانی ها از دید این نظام باید بمیرند حالا اگه طرفدارشون باشی محترمانه و با سلام و صلوات میبرن شهیدت میکنن،مخالفشون هم باشی با یه بر چسب نهاری و جاسوس و ارازل و اغتشاش گر می کشنت،کسانی هم که بی طرف هستن و پی علم و دانش هستن،هر چند وقت یکبار با یه اتوبوسی یا هواپیمایی وبه بهانه راهیان نور یا خطای انسانی اونا هم نابود میشن و خلاص.همین شماها یه کم اگه بزارن با عقل خودتون وبا اگاهی خودتون فکر کنید که کجای این قصه ایستادید و چکار برای کشور و مردم خودتون کردید،همتون از خالقتون طلب بخشش میکنید،و اگر بفهمید که تا الان هر کاری انجام دادید برای اسلام و کشور و مردم رنج کشیده ی ایران نبوده وفقط برای بقای این حکومت دیکتاتوری و ظالم و زور گو بوده خودتونو نمیبخشید،،آخه کجای دنیا دیدید یا کجای اسلام و قرآن گفته شده کارگری که یازده ماهه برای صاحب کارش کار کرده و عرق ریخته،واسه یه لقمه نون حلال که میخواست واسه زن و بچش ببره و بهش ندی بعد کارگر بیاد تو خیابون فریاد بزنه بگه گشنمه،زن و بچه من گرسنه هستن،حقوقم و بهم بدین،بگیرن با باتوم بزننش و بندازن زندان؟؟؟؟از خودتون و خجالت بکشید و از ظلم و ناحق کور کورانه حمایت نکنید.طرفدار حق و حقیقت باشید حتی اگر حق با دسته ی ضعیف باشه.البته میدانم سخته اما مردن در این راه عین شهادت در کنار امامان  در کربلاست شک نکنید...یا حقققققق

پاسخ:
نظر یکی از اندیشمندان این مرز و بوم را خوندیم 
اندیشمندانی که توهم روشنفکری دارند
موفق باشید 
من دنبال منبع این حرفها هستم اما پبدا نمیکنم. لطفا منبعتون رو بگذارید تا خدای نکرده فکر نکنم دروغ گفته اید یا از منابع اصولگرا ذکر کرده اید. ممنون میشم
پاسخ:
سلام علیکم
کتاب خاطرات مستر همفر را مطالعه کنید
در ضمن تک تک این متون را سرچ کنید تو نت پیدا میشه
سلام، ضمن خسته نباشید و آرزوی قبولی طاعات می خواستم بدانم منبع این مقاله و مطلب مربوط به سایت خاصی میشه یا متعلق به خود شماست؟می خواستم بخش هایی از اون رو کپی کنم نیاز به اجازه دارم. ممنون اگر پاسخ بفرمایید. موفق باشید
پاسخ:
سلام علیکم
تمامی مواردی که نوشتم با سند نوشتم
دونه دونه ذکر شده این مطلب را کی گفته
اون وصیت نامه هم که معروف هست
کپی از این وبلاگ بدون سوال کردن حلال است
التماس دعا
  • علیرضا زرنوشه فراهانی
  • سلام
    مطلب خوبی بود....
    موفق باشــــید خدا قوت
    پاسخ:
    سلام
    تشکر ...
    وصیت شهیدخیلییییییییییییییی قشنگ بووووووووووووود..........
    وهمچنین مطالب دیگه......
  • محمدرضا فلاح
  • سلام
    سپلس از حضورتان
  • ابوالحسن جعفری پرچکوهی
  • سلام .

    از شما ممنونم که تا الان با من همراه بودید . خیلی زحمت کشیدید .

    من تا مدتی طولانی نیستم و وبلاگم تعطیله . هر وقت آمدم خبر میدهم .
    این آخرین پستمه حتما اگه دوست داشتید بیایید .

    خوش حال میشم .

    یا علی .
    فکرم همه ‌جا هست، ولی پیش خدا نیست!

     سجاده ی زر دوز که محراب دعا نیست

     گفتند: سر سجده کجا رفته حواست؟

     اندیشه ی سیال من ای دوست کجا نیست؟!

     از شدت اخلاص من عالم شده حیران

    تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!

    از کمیتِ کار که هر روز سه وعده

     از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیسیت

     یک‌ ذره فقط کُندتر از سرعت نور است

    هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ ست!

     این سجده ی سهو است؟ و یا رکعت آخر؟

    چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست!

     ای دلبر من! تا غم وام است و تورم

     محراب به یاد خم ابروی شما نیست

     بی‌ دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد

     تا فکر من از قسط عقب ‌مانده جدا نیست

    هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند

     گفتند که این بهره ی بانکییست، ربا نیست!

     از بس‌ که پی نیم ‌وجب نان حلالیم

    در سجده ی ما رونق اگر هست، صفا نیست

     به به، چه نمازیست! همین است که گویند

     راه شعرا دور ز راه عرفا نیست...

    سلام
    وقتی حیاء و عفاف و غیرت از ما گرفته شد ، همه چیز و از ما میگیرند
  • امیر سپاه ظهور
  • سلام
    والله اگر مولای من در این صحنه بود و چنین چیزی را می دید به تیغ تیز عدالت جزای متجاوزین را در دم پرداخت می کرد ، مولای من حیدر کرار کسی نبود که بنشیند و بی عفت کردن کسی را ببیند و تیغ تیز عدالتش را از غلاف خارج نکند .
     اگر منحرف هستید که وای به روزتان که ما شما را از یاد نمی بریم و به حسابتان سخت و عادلانه رسیدگی می کنیم ولی اگر از روی غفلت این حرف ها را زدید توبه کنید پیش از آنکه عذاب الهی شامل حالتان شود ، در هر صورت نقل کننده چنین مطالبی منحرف است
    یا حق
    پاسخ:
    سلام
    مولای شما در کدام واقعه ی تاریخی با تیغ تیز عدالت جزای متجاوزین بی حجابی را داد که ما خبر نداریم؟
  • امیر سپاه ظهور
  • سلام
    خوبی برادر ، میشه گفت که از مطالب وبلاگت راضی هستم ، وقتی بررسی می کنم می بینم ای بد نمی نویسی ، البته اگه مطلب از جایی میاری با ذکر منبع ارائه بده ، اون مطلب دامن کوتاه هم خیلی جالب بود ، اما حوسات باشه که تا ساپورت 100 درصد پذیرفته نشده نمیرن سراغ دامن ، الان رو ساپورت ها وقت بزار ، ما تو رصد کامل داریم تحرکات اینارو و اگه لازم باشه و صالح باشی اطلاعات دقیقی از نوع برنامه های پوششی دشمنان اسلام عزیز در داخل و کامل بهت ارائه میدم
    یا حق
  • کوچه نقاش ها
  • جدیدا حجاب خانما شیک تغییر کرده!!!
    انگاری لازمه کاری کرد، البته خودم و مسئولان خفته
  • سفیران هدایت
  • واقعا عالی بود...واقعا

    خدا اجرتون بده

    در شب ولادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام، جمعی از اهالی فرهنگ، اساتید شعر و ادب فارسی، شاعران جوان و پیشکسوت کشور، و تعدادی از شاعران پارسی‌گو از کشورهای تاجیکستان، هندوستان، افغانستان و پاکستان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. در این دیدار شاعران به شعرخوانی در حضور رهبر انقلاب پرداختند که در این راستا پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن اشعار را منتشر کرده است.

     آقای علی‌رضا قزوه 
    به سلام رمضان بر شده‌ام باز به بامی
    ماه نو! ماه نو! از مات درودی و سلامی
    ماه نو! ماه نو! امسال به پیمانه چه داری
    پیش از این از رمضانم نه می‌ای مانده نه جامی
    ماه نو! در پی تفسیر نویی از رمضانم
    روزه آن نیست که صبحی برسانیم به شامی
    در سلام رمضان کاش یکی آینه باشیم
    آه – آیینه در آیینه – عجب حسن ختامی!

     آقای ظهیر احمد صدیقی از پاکستان 
    ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
    رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما
    ثابت و محکم مثال کوه کردار شما
    همچو باغ گل لطیف و نرم، گفتار شما
    ای عزیزان عجم! ای صاحبان دین و دل!
    دیدن خضر و مسیحا هست دیدار شما
    من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص
    صد دعای دوستان پاک نثار شما
    شاد بادا اصفهان و مشهد و تهران و قم
    زنده بادا مردم جانباز و سالار شما
    جان تازه در دمیده در تن ما می‌بدی
    قلب ما را کرد روشن کشف اسرار شما
    راه شعر و حکمت و عرفان به من بنموده‌اند
    مولوی و حافظ و سعدی و عطار شما
    همچو یک جان در دو تن اسلام ما را ساخته‌ست
    دشمن‌تان دشمن ما، یار ما یار شما
    خانه‌های ما به هم پیوسته چون دل‌های ما
    محکم از دیوار ما گردید دیوار شما
    دشمنان پاک و ایران دوست با هم گشته‌اند
    این حقیقت را ببیند چشم بیدار شما
    اتحاد قوم مسلم اقتضای وقت ماست
    اتحاد قوم مسلم کار ما، کار شما
    دوستی پاک و ایران تا ابد پاینده باد
    پربهاران باد باغ ما و گلزار شما
    ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
    رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما

     آقای بایرام شکلا از هندوستان 
    به من رساند نسیم سحر سلام علی
    برهمن‌ام که شدم چون عجم غلام علی
    من ضعیف چگونه به شعر پردازم
    کنار معجزه کامل کلام علی
    چو کودکی که محبت ز مادر آموزد
    خوشم که نکته می‌آموزم از مرام علی
    ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
    که اوفتادم چون مرغکی به دام علی
    مساز بطن خودت را چو گور جانداران
    مرا غلام کند این صدا ز کام علی
    علی علی و علی عالی و علی أعلا
    پر است هفت ممالک ز عطر نام علی
    سلام ما به علی آن وصی پیغمبر
    سلام ما و رسولان به احترام علی
    علی امیر خرابات عشق و توحید است
    تمام خلق به مستی کشند جام علی
    چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
    بود قیام همه سجده و قیام علی
    خوشا که شعر من این بوی بوتراب دهد
    صباح و شام معطر شد از مشام علی
    خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
    علی امام من است و منم غلام علی

     آقای مؤمن قناعت از تاجیکستان 
    از خلیج فارس می‌آید نسیم فارسی  
    ابر از شیراز می‌آید چو سیم فارسی  
    دُر از این دریا نمی‌جویم چو دور افتاده است
    از تگ دریا ته چشم یتیم پارسی
    می رسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
    شعر هم بشکست با بند قدیم پارسی
    شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
    رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی

     خانم آنا برزینا از اوکراین 
    این خاک گهربار که ایران شده نامش
    شیری است که در بین دو دریاست کنامش
    خورشید برون آمده هر صبح ز مشرق
    از برج اسد داده به اخلاص سلامش
    مهتاب نشسته سر هر گنبد این خاک
    از نی‌شکر فارس شکرگون شده جامش
    از مرز فرا رفته به پیغمبری شعر
    با سعدی و با مولوی از عشق پیامش
    شوقی ازلی دارم بر خاک عزیزش
    عشقی ابدی در دل دارم به دوامش
    پیش ستم زورگران سینه سپر کرد
    بنگر که از این همت دنیا شده رامش
    از شرق مشرف بشو ای باد صبا تا
    یک بار سلامم برسانی به امامش خانم سیده تکتم حسینی

    نشسته برف پیری روی مویت، دلم می‌خواست تا باران بگیرد
    تنت از خستگی خرد و خمیر است، بیا تا خانه بوی نان بگیرد
    بهاران است و تصویری ندارد، پدر پاییز تقصیری ندارد
    نمی‌خواهم که در این فصل غربت ، دل پرمهرت از آبان بگیرد
    غریب و خسته و بی‌سرپناهم، سیاه است آسمان بخت‌گاهم
    برای برگ‌های زرد عمرم، بگو جنگل حنابندان بگیرد
    پدر اندوه در دل‌ها زیاد است، سرا راه تو مشکل‌ها زیاد است
    بگو کی می‌رسد از راه آن روز، که بر ما زندگی آسان بگیرد
    خدا قوت نباشی خسته ای ماه، از این دنیای تاریک و پر از آه
    خدای یوسف افتاده در چاه، تقاصت را از این زندان بگیرد
    خدا را شکر اگر امروز غم هست، حرم هست و حرم هست و حرم هست
    خودت گفتی به من امکان ندارد، دل سادات در ایران بگیرد

     خانم غزاله شریفیان 
    بدون مقصد پایانه‌ها شبیه هم‌اند
    همین که دور شوی خانه‌ها شبیه هم‌اند
    کسی شبیه تو حرف مرا نمی‌فهمد
    مسلم است که بیگانه‌ها شبیه هم‌اند
    من و تو از غم دوری شبیه هم شده‌ایم
    که بعد زلزله ویرانه‌ها شبیه هم‌اند
    به پای سوختنم اشک از چه می‌ریزی
    به چشم شمع که پروانه‌ها شبیه هم‌اند
    فقط شراب نگاه تو مست کرده مرا
    که گفته است که پیمانه‌ها شبیه هم‌اند
    کسی که می‌رود از گم شدن نمی‌ترسد
    بدون مقصد پایانه‌ها شبیه هم‌اند

     خانم انسیه سادات هاشمی 
    مزه عشق به این خوف و رجاهاست رفیق
    عاشقی بازی آزار و تسلاست رفیق
    قیمت یک دم از آن وصل چشیدن یک عمر
    گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق
    نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم
    تشنگی ناب‌ترین لذت دنیاست رفیق
    بارها تا لب این چشمه دویده‌ست دلم
    طعمش اما فقط از دور گواراست رفیق
    اسم آن روز که نامیده‌ای‌اش روز وصال
    در لغت‌نامه من روز مباداست رفیق
    نیست در شهر، عزیزی که دل از ما ببرد
    بنشین شعر بخوان، دور جوان‌هاست رفیق

     آقای حسین عباسپور 
    بارها از سفره‌اش با این که نان برداشتند
    روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند
    مردم این شهر در ظاهر مسلمان عاقبت
    با صدای سکه دست از دینشان برداشتند
    بر سر همسایگانش سایه‌ای پرمهر داشت
    از سرش هرچند روزی سایبان برداشتند
    بذر ننگین جسارت بر تن معصوم را
    این جماعت کاشتند و دیگران برداشتند
    دست‌هایی که بر این تابوت تیر انداختند
    چند سال بعد چوب خیزران برداشتند

     آقای رضا شیبانی 
    طلوع می‌کنی آخر به نور و نار قسم
    به آسمان، به افق‌های بی‌غبار قسم
    هنوز منتظر بازگشتنت هستم
    به لحظه‌های غم‌انگیز انتظار قسم
    خزان به سخره گرفته‌ست خنده گل را
    به غصه‌های دل ابری بهار قسم
    نمانده است گل و نیست جای شکوه ز باد
    که می‌خورد به سر پرغرور خار قسم
    نشانده‌ام به دل خسته داغ شهری را
    به قلب زخمی این شهر داغدار قسم
    به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز
    به حلقه و گره و مرگ و چوب دار قسم
    دلم شبیه گسل‌های شهر می‌لرزد
    به این سکوت به این صبر پایدار قسم
    کجا روم که دمی شهریار خود باشم
    نه شهر مانده نه یاری به شهریار قسم
    ولی هنوز به آینده روشن است دلم
    به بخت روشن مردان این دیار قسم

     آقای علی فردوسی 
    مرامت عشق، لبخند است صمیمی
    قدم‌هایت صراط المستقیمی
    بگویم یا علی آغاز هر کار
    که بسم الله رحمان الرحیمی
    ***      
    یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد
    باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
    در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد
    سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
    از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود
    آیا چه کارها که در این روزگار کرد
    با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت
    طغیان رودهای روان را مهار کرد
    با سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
    بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد
    یا می‌شود که نام کسی را بر آن نوشت
    با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
    یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
    زد شیشه‌ای شکست و دوید و فرار کرد
    با سنگ مفت می‌شود اصلا به لطف بخت
    گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد
    یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد
    جانب از او گرفت و به او افتخار کرد
    یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را
    در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد
    ناگاه بی‌مقدمه آمد به حرف، سنگ
    این گونه گفت و سخت مرا بی‌قرار کرد:
    تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده
    با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد!

     آقای علی قنبری 
    هرچند که در شهر تو بازار زیاد است
    باید برسم زود، خریدار زیاد است
    من دربه‌در پنجره‌فولادم و دیری‌ست
    بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
    آن‌قدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
    آن‌قدر کریمی که طلبکار زیاد است
    پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم
    این‌جا چقدر چادر گل‌دار زیاد است
    با بار گناه آمده‌ام مثل همیشه
    با بار گناه آمدم این بار زیاد است
    گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم 
    آخر چه کنم در حرمت؟ کار زیاد است
     نوروز به نوروز، محرم به محرم
    سرمست زیاد است، عزادار زیاد است
    هر گوشه ایران حرم توست که با تو
    همسایه دیوار به دیوار زیاد است
    از دور سلامی تو و از دور جوابی
    این فاصله انگار نه انگار زیاد است
    آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت
    دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است
    در خواب، سر سفره اطعام تو گفتی
    هر قدر که می‌خواهی بردار، زیاد است

     آقای احمد بابایی 
    خبر آمیخته با بغض گلوگیره شده‌ست
    سیل دلشوره و آشوب سرازیر شده‌ست
    سر دین طعمه سرنیزه تکفیر شده‌ست
    هر که در مدح علی شعر جدید آورده‌ست
    گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ستبنویسید تب ناخلفی‌ها ممنوع!
    هدف، آزاد شده، بی‌هدفی‌ها ممنوع!
    در دل عرش ورود سلفی‌ها ممنوع!
    عرش یک روضه فاش است که داغ و گیراست
    عرش… گفتیم که نام دگر سامرّاستتا «بهار عربی» روی علف باز کند
    جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند
    وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند
    عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست
    سینه «سنی و شیعه» سپر شیر خداستلخته خون جگر ماست به روی لب‌شان
    کوره دوزخیان، گوشه‌نشین تبشان
    لهجه عبری و لحن عربی مکتب‌شان
    «نیل» را تا به «فرات» – آن‌چه که بود آتش زد
    شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زدبی‌جگرها جگر حمزه به دندان گیرند
    انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند
    چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند
    بیشتر زان که از این قوم بدی می‌جوشد
    از زمین غیرت حجر بن عدی می‌جوشد

    سنگ تکفیر به آیینه مذهب؟! هیهات!
    ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!
    دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات!
    ما نمک‌خورده عشقیم به زینب سوگند
    پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند

    داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!
    کفر بر سینه توحید نشیند؟! هرگز!
    مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز!
    پایتان گر طرف کرب‌وبلا باز شود
    آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

     آقای علی سلیمانی 
    نشسته‌ام مثل بچه‌شیری که دل به چشم غزال دارد
    بهارگیسوی چشم‌سبزی که با زمستان جدال دارد
    مرام چشمش مرام جادو هزار جنگل هزار آهو
    خزر به گونه خزان به گیسو به جای ابرو هلال دارد
    کشیده نقشی به روی شالش چه نقشه‌هایی خوشا به حالش
    نشان خونخواهی از جنوب و نشان مهر از شمال دارد
    پرنده‌ام رو به آسمانش همیشه دل بسته‌ام به جانش
    که آرزوی من است و این من چه آرزویی محال دارد
    چه چشمه‌های ترانه‌سوزی چه وزن نابی عجب عروضی
    غزل به تکرار ابروانش هجا هجا اعتدال دارد
    تو شمس باش و مولوی من غزل بخوانی و مثنوی من
    اگرچه پیرم هنوز با من جوان شدن احتمال دارد  
    بخند تقویم روزگارم نشان نده چند سال دارم
    غمی که در سینه‌ام نشسته قریب هفتاد سال دارد

     آقای محمدحسین ملکیان 
    جنگ یک جدول تناسب بود، تا جوابش همیشه این باشد
    پدرم ضربدر چهل درصد، حاصلش بخش بر زمین باشد
    عده‌ای را ضریب منفی داد، عده‌ای را به هیچ قسمت کرد
    تا هر آن کس که سوء نیت داشت، تا ابد زیر ذره‌بین باشد
    یک نفر فکر آب و خاک که نه در پی آب بود و نان از جنگ
    خطر جبهه را خرید به جان، تا پس از جنگ خوش‌نشین باشد
    یک نفر پشت خاکریز خودی، لشکرش را که در محاصره دید
    سر خود را گذاشت روی زمین، تا دعاگوی سرزمین باشد
    یک نفر فارغ از معادله‌ها، بی‌خیال تمام مشغله‌ها
    روی میدان مین قدم زد تا، ته این سطر نقطه‌چین باشد
    در جواب کسی که می‌گوید، پدر از جنگ دست پر برگشت
    هر دو تا آستین او خالی‌ست، تا جوابش در آستین باشد
    هم‌قطار پدر که عکاس است، گفت در هشت سال جبهه و جنگ
    حسرتش ماند بر دلم یک بار، پدرت رو به دوربین باشد آقای میثم داوودی

    شعر خواندی و استوارترین، کاخ‌های جهان خراب شدند
    دست بردی به چشمه زمزم، آب‌های جهان شراب شدند
    پلک باز تمام پنجره‌ها، روزها با تو خیره حرف زدند
    شب ولی سرد بود پس ناچار، چشم بستند و گرم خواب شدند
    آسمان راه خویش را گم کرد، ماه در چشم شب تلاطم کرد
    ابرهای سیاه با گریه، خیره در چشم آفتاب شدند
    تو خلیلی که زیر پاهایت، قفس شیرها گلستان شد
    دست آخر هم از خجالت تو، شیرها قطره قطره آب شدند
    ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
    تو دعا کردی و گنه‌کاران، با خدا پاک بی‌حساب شدند
    ساحران را به خاک افکندی، بارها مثل حضرت موسی
    بعد هم دور گردن آن‌ها، مارها یک به یک طناب شدند
    خواب مسموم معتمدها را، زلف آشفته‌ات پریشان کرد
    آسمان رعد و برق زد یعنی، اشک‌های تو مستجاب شدند

     آقای سعید طلایی 
    فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست
    سجاده زردوز که محراب دعا نیست
    گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
    اندیشه سیال من – ای دوست – کجا نیست؟!
    از شدت اخلاص من عالم شده حیران
    تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
    از کمیت کار که هر روز سه وعده
    از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
    یک ذره فقط کندتر از سرعت نور است
    هر رکعت من حائز عنوان جهانی است!
    این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
    چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست
    ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
    محراب به یاد خم ابروی شما نیست
    بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
    تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست
    هر سکه که دادند دو تا سکه گرفتند  
    گفتند که ای بهره بانکی است، ربا نیست
    به‌به چه نمازی است! همین است که گویند
    راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!

    مرغ دلم راهی قم میشود
    در حرم امن تو گم میشود
    عمه سادات سلام علیک
    روح عبادات سلام علیک
    کوثر نوری به کویر قمی
    آب حیات دل این مردمی
    عمه سادات بگو کیستی ؟
    فاطمه یا زینب ثانیستی ؟
    از سفر کرب و بلا آمدی ؟
    یا که به دنبال رضا آمدی ؟
    کاش شبی مست حضورم کنی
    باخبر از وقت ظهورم کنی
    “زنده یاد آقاسی”
    سلام
    ای کاش مردان و زنان ما باور کنن که دشمن برای نابودی ما نقشه میکشه و از خواب خرگوشی بیرون بیان
    سید کمیل باقرزاده

    من پاسدار نیستم، – و البته سپاه را از جان خودم بیشتر دوست می‌دارم- ولی به عنوان فرزند یک سردار سپاه، لااقل اینقدر از سپاه و پاسدارها فهمیده‌ام که: پاسدارها یا حرف نمی‌زنند، و یا اگر حرفی زدند حتماً عمل می‌کنند و فکر می‌کنم فهم این مسأله، نقطه مشترک من و رژیم صهیونیستی است!

    وقتی سردار حاجی زاده در واکنش به تجاوز پهپاد اسرائیلی می‌گوید «تسلیح کرانه باختری را تسریع خواهیم کرد» و یا سردار سلامی می‌گوید «پاسخ ایران دیپلماتیک نخواهد بود، در میدان پاسخ می‌دهیم و لزوماً ان را اعلام نمی‌کنیم»، اسرائیلی ها خوب می‌دانند این حرفها بلوف دیپلماتیک نیست؛ وعده هایی است که حتماً اتفاق خواهد افتاد.

    پس دقت کنید: تسلیح کرانه باختری آغاز شده است و اینک فقط «تسریع» پیدا می‌کند.
    منتظر خبرهای خوش باشید.
    الوعد الصادق
  • ˙˙·٠•ღ مهـدی، قلب تپنده شیعه ღ•٠·˙˙
  •  :.. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ..:
  • شکرانه سادات
  • جنگ نرم چادر ممیخواهد...

    یاعلی
  • آرمان بدیعی
  • آیت الله بهجت رحمت الله علیه:
    ائمه علیهم السلام دعاها را در اختیار ما گذاشته اند تا را ما غرق در نور ببینند
    خدا می داند عمین عبادت های ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود، چه اثرها دارد.
    اگر انسان تکالیفش را رعایت کند از فرشته بالاتر است
    و دیگر نباید غصه بخورد

    به ما هم سر بزن:
    http://paydar1357.blogfa.com/
    عنایتی بود درددلتان در سایت http://janjalha.ir که دیدم و آرام شدم.
    لینک اصلی این است:
    http://janjalha.ir/post/850/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B4-%D8%B3%D9%88%DA%98%D9%87-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF
    دستت درد نکنه. خدا میداند چقدر از هلکات جهنم دور شدم. ولی خودت میدونستی که تاثیر بگذاری؟
    تاثیر گذاشتی، والله. مال دنیا و آخرت و یقین آخرتی در دنیا عطایت کند ذات اقدس اله. ان شاءالله
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعن و اهلک اعدائهم.
    عنایتی بود درددلتان در سایت http://janjalha.ir که دیدم و آرام شدم.
    دستت درد نکنه. خدا میداند چقدر از هلکات جهنم دور شدم. ولی خودت میدونستی که تاثیر بگذاری!
    تاثیر گذاشتی، والله. مال دنیا و آخرت و یقین آخرتی در دنیا عطایت کند ذات اقدس اله. ان شاءالله
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و لعن و اهلک اعدائهم.
    سلام دوست عزیز-وب بسیار جالب و پرمحتوایی داری - موفق باشی
    با اجازت کپی میکنم.
    پاسخ:
    بفرما ...
    سلام ممنونم ازحضورتتتتتتتتتت.
    السلام علیکم یا انصارالله
  • 彡♥خـادم المهدی♥彡
  • خداقوت
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • سلام 

    ان شالله جزء گروهی نباشیم که باعث گریه های مادرای شهدا باشیم

    عاقبتتون بخیر
    لطفا بازی کابوس مرکاوا را بصورت یک پست یا خبر در سایت و وبلاگتان معرفی کنید
    تا شما هم نقشی در این جنگ نرم داشته باشید
     در صورت امکان kabosemerkava.blogfa .com را لینک کنید

    .......................................
    چند سال پیش توفیق اون رو داشتیم که یک بازی کامپیوتری بر علیه اونها و در به تصویر کشیدین مظلومیت مردم غزه بسازیم که مشکلاتی پیش اومد و نشد که موفق به انتشار بازی بشیم .
    مشکل از سمت خودم بود و من قطعا به خودم ستم کردم .هم به خودم و هم به دوستانی که در این کار و در ساختش به من کمک کردن.
     
    اما حالا میخوام با خدا معامله کنم و بدون هیچ ترسی و تردیدی این بازی رو انتشار بدم . در انتشار این بازی شما هستید که اگه خدا بخواد من رو و هدفم رو یاری خواهید کرد .
    کلیپ های بازی در سایت آپارات
    نمای منو :http://www.aparat.com/v/OBFQn

    نمای بازی :http://www.aparat.com/v/nN4Vc

    لینک دانلود 1 : 
     
    http://www.astroupload.com/do.php?filename=1406962540841.zip

    لینک دانلود 2 : 
    http://uplod.ir/41guztv512cr/KaboseMerkava.zip.htm


    لینک ویدیو ها در یوتیوب

    نمایی از بازی http://youtu.be/9eb6GUdNazM

    نمایی از منو : http://youtu.be/yFLj5crnTUs

    شما مجاز به تغییر صفحه اول بازی هستید و میتونید اون رو در هر جایی آپلود کنید یا حتی به فروش برسونید . فقط کمک کنید این بازی پخش بشه . حتی اگه میتونید مطلب رو ترجمه کنید و به زبان های دیگر قرار بدید و در این جنگ نرم سهیم باشید .

    من و تصمیم کبری ...

    c3ed
  • مهدی، قلب تپنده شیعه
  • سلام + + + 
    حجاب مثله اولین خاکریز جبهه میمونه،دشمن برای تصرف سرزمینی حتما باید اول اونو بگیره... مواظب خاکریزامون باشیم، قیامت باید جواب بدیم.....
    یا مهدی
    چادر از بمب اتم برا آمریکا خطرناک تره. ای کاش به (اصطلاح) روشنفکران ما این را می فهمیدند. ای کاش بازیگران ما این را می فهمیدند... ای کاش ملت شریف(!) ایران این را می فهمیدند...
    ممنون از پستتون
      هنگامی که سه تن از دختران کسری را با ثروت فراوانی برای عمر آوردند ، شاهزاده گان ایرانی در حالی که با پوشش و نقاب چهره ی خود را پوشانده بودند عمر دستور داد که بر آنان فریاد کشند تا پوشش از چهره بر گیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران، پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورتشان خودداری کردند ، و مشت به سینه ی نماینده ی عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند عمر خشمناک شد و خواست با تازیانه آنها را بیازارد در آن حال شاهزادگان ایرانی می گریستند .حضرت علی (ع) به عمر فرمود :در رفتارت مدارا کن
    -------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام بصیر
    چقدر در مورد روایت بالا مطمئن هستید که درست است.....
    بیایید صحت آن را با هم بسنجیم، آنهم با میزان!
    بله میزان حق علی (ع) است، به نظر شما در حضور مولای متقیان عمر جرات دارد که بگوید آن سه اسیر ( حالا شاهزاده ایرانی باشند یا کنیز مطبخ) را در ملاء عام بیاورید وبخواهد که صورت خود را نشان دهند! این به غیرت هر باغیرتی برمی خورد  امام علی (ع) که جای خود دارد
    واقعا در حضور مولا چنین اتفاقی بیافتد وایشان به تذکر بگوید مدارا کن، همین!
    این رفتار با عدل و غیرت و فتوت امام مغایرت دارد
    یا اینکه متن را درست مطالعه نکردید یا اینکه هنوز باید برای شناخت امام علی(ع) بیشتر تلاش کنید
    امام علی دختران شاه ایرانی را با عزت تمام به عقد  سرور جوانان بهشت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآوردند!

    بزرگوار، لطفا با بصیرت بیشتری به مسئله بنگرید
    یا علی

    پاسخ:
    باید توجه داشت که هر چند اصل ماجرا (ازدواج این بانو با امام حسین) شهرت به‌سزایی دارد و در کهن‌ترین متون تاریخی شیعه چون وقعة الصفی، تاریخ یعقوبی، و الارشاد شیخ مفید نقل شده است، اما اختلاف میان این روایات و عدم سازگاری پاره‌ای از آنها با روایات فتوحات، آن‌قدر چشم‌گیر است که محققان معاصر، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسین (ع) و ولادت امام سجاد (ع) از شاهزاده ایرانی را مشکوک دانسته‌اند.
    علی شریعتی، مرتضی مطهری و علامه محمدحسین طباطبایی نیز در صحت داستان تردید کرده‌اند و سید جعفر شهیدی به صورت کامل این قضیه را مورد بحث قرار داده و رد کرده است.
    اما براساس نقل مشهور، علی بن الحسین (ع) از جانب مادر از بانوی فرزانه، پاک‌دامن، شایسته‏ و شریفی، از تبار ایران‌زمین به نام «شهربانو» است.
    بنابر نظر بیش‌تر مورخان، مادر حضرت، دختر یزدگرد سوم؛ آخرین پادشاه ساسانی است، اما در اسم و نحوه‏ ازدواج این بانو با امام حسین (ع) اختلاف بسیار است؛ چنان‌که اسامی وی تا چهارده (غزاله، سلافه، سلامه، سادره، شهربانویه و ...) حتی هفده اسم شمرده شده است.
    شیخ مفید مادر آن حضرت را شاه‌زنان دختر یزدگرد بن شهریار بن کسری ثبت کرده و برخی گویند نامش شهربانویه است، اما همان‌طور که شیخ مفید نقل کرده و از ظاهر روایات نیز برمی‌آید، نام اصلی وی شاهزنان بوده است.
    درباره شهربانو داستان‌های زیادی ساخته‏اند که هیچ‌یک ارزش نقد و بررسی ندارد. مانند اینکه برخی معتقدند او بعد از واقعه کربلا خود را به رود دجله انداخت و برخی دیگر می‌گویند که بلافاصله به سمت ایران تاخت و در نزدیکی ری در دل کوه ناپدید گشت.
    او که پادشاه‏زاده بوده، پیش از اسلام زرتشت، و در هنگامی‌که همسری امام حسین (ع) را برگزید، به دین اسلام تشرف حاصل کرد. شهربانو از آن شایستگی برخوردار بود که همسر امامی چون سالار شهیدان، و نیز مادر علی بن الحسین (ع) قرار گیرد. بهره‌مندی از این فضیلت والا گواه بر شایستگی این بانوی مطهره است.
    در میان صفات روحی این بانو برجسته‌تر از همه عفت، پاکی، کمال و آداب بلند و تیزهوشی اوست. به خاطر همین ویژگی‌های فراوان و خصال نیکو و صفات کریمه‏ او بود که امام امیرالمؤمنین (ع) به تزویج آن بزرگوار با فرزندش امام حسین (ع) اقدام فرمود.
     وجود این مخدره (شاه‌زنان) در حقیقت رابطه‏ مقدسی میان عرب و عجم به وجود آورد که از همین ارتباط حضرت زین‌العابدین (ع) پا به عرصه‏ گیتی نهاد.
     امام علی (ع) به بانو شاه‌زنان به خاطر ایمان و عقل فراوانش محبت خاصی داشت و اخباری از آن حضرت به‌جا مانده است که بیان‌گر فضیلت این بانوی بزرگوار است، برخی از این اخبار عبارتند از:
    الف) امیرالمؤمنین (ع) به فرزندش امام حسین (ع) سفارش می‌کند که نسبت به آن بانو نیکی و احسان کند و می‌فرماید: «به شهربانو، نیکی کن که او پسندیده است و برای تو بهترین فرد روی زمین بعد از تو را به دنیا خواهد آورد».
     ب) امام علی (ع) به اطرافیانش خبر داد که شهربانو مادر پاکی برای ائمه‏ طاهرین خواهد شد و همچنین می‌فرماید: «او مادر اوصیاء، ذراری پاک است».
    در اینجا به نمونه دیگری که حاکی از فضل و کمال و ادب آن بانو است اشاره می‌کنیم:
    روزی امام علی (ع) از او پرسید: «پس از داستان فیل از پدرت چه به خاطر داری؟» شهربانو این‌گونه پاسخ داد: «او همواره می‌گفت: هرگاه اراده‏ خداوند تعلق بگیرد که بر امری غلبه کند، تمام خواسته‌ها در برابر او نقش بر آب است و هرگاه اجل سرآید تنها راه چاره به مرگ و نابودی انجامد.» امام (ع) از این سخن حکیمانه‏ در شگفت شد و فرمود: «چه خوب گفته است پدرت! تمام امور در برابر مقدرات الهی تسلیم‌اند؛ تا آن‌جاکه مرگ آدمی نیز در تدبیر او خواهد بود...».
    امام حسین (ع)، برای همسرش بانو شاه‌زنان توجه و احترام خاصی قائل بود و بر دیگر زنانش مقدم می‌داشت و این بانو در حمایت و زیر سایه‏ امام از حرمت و احترام خاصی برخوردار بود تا آن‌جاکه ناز و نعمت‌های زمان سلطنت پدرش را از یاد برد؛ زیرا امام (ع) او را با تعلیمات و روحانیت اسلام تغذیه فرمود؛ به‌حدی که از تشریفات سلطنت و پادشاهی بیزار شد. به قول سید عبدالعزیز سید الاهل: «امام حسین به قدری از تعلیمات اسلامی به او آموخت که کاخ‌های مداین و برج و باروی کابل را فراموش کرد...».
    این بانوی بزرگوار مورد ستایش مورخان نیز قرار گرفته است. از جمله مبرد، درباره‏ او چنین می‌گوید: «شاه‌زنان از بهترین زنان عالم بود...»
    زندگى پس از اسارت این بانو نشان داد که از همان ابتداى کودکى طهارت و پاکدامنى، شیوه او بوده و شایستگى یافته تا مادر سید ساجدان باشد.
    خودش مى‌گوید: قبل از اینکه به اسارت مسلمانان درآیم، شبى در خواب دیدم که پیامبر اسلام (ص) همراه امام حسین (ع) به خانه ما تشریف‌فرما شدند و حضرت محمد (ص) مرا به عقد امام حسین (ع) درآورد. از آن روز، نسبت به امام حسین (ع) محبت خاصى در قلب خود احساس کـردم. شـب بـعـد، دوبـاره خواب دیدم که فاطمه زهرا (س) تشریف‌فرما شد و اسلام را بر من عرضه داشت، به دست مبارک ایشان اسلام آوردم. پس از آن حضرت زهرا (س) به من فرمود: بـزودى لشـگر اسلام بر اینجا غلبه خواهد کرد و بدون اینکه حادثه ناگوارى پیش آید به فرزندم حسین (ع) خواهى رسید.
    در منابع روایی و تاریخی حداقل سه جریان در مورد ازدواج این بانو وجود دارد. در اینجا به جریانی که معروف‌ترین آنهاست و در بسیاری از منابع روایی و تاریخی مطرح می‌شود، اشاره می‌کنیم:
    پـس از اسـارت شـهـربـانـو، او را بـه مـجـلس خـلیـفـه دوم آوردنـد. کـمال و جلال و زیبایى او همه را متعجب کرد. وقتى شهربانو را در جمع مسلمانان وارد کردند، چهره خود را پـوشـانـد و گـفـت: روز هـرمـز سـیـاه‌بـاد (کنایه از این که روزگار فرزندان هرمز به کجا انجامید است.)! عـمـر سـخـن او را نـفـهـمـیـد و خیال کرد که دشنام مى‌دهد. از این‌رو خواست او را بزند که امـام عـلى (ع) او را مـنـع کـرد. سـپـس، خـلیـفـه دسـتور داد تا او را براى فروش عـرضـه کـنـنـد و بـراى ایـنـکـه خـریـداران، قیمت بیشترى بپردازند، گفت نقاب از صورت او بـردارنـد. شـهـربـانـو از بـرداشـتـن نـقـاب خـوددارى کـرد. امام على (ع) به عمر گفت: رسـول خـدا (ص) فرموده است که بزرگ هر قوم را احترام کنید، پس او را در انـتـخـاب شـوهـر، آزاد بـگـذار و هـر کـس را کـه انـتـخـاب کـرد، قـیـمـتـش را بـا او حـسـاب کـن.
    وقـتـى کـه بـنـا شـد او را در انـتـخـاب هـمـسـر آزاد بـگـذارنـد، شـهـربـانـو امـام حـسـیـن (ع) را انـتـخـاب کرد و بـا اشـاره، مـنـتـخـب خـود را شناساند.
    نقل شده است که مادر امام زین‏العابدین (ع) پس از به‌دنیا آمدن امام سجاد از دنیا رفت و در بقیع دفن شد. از آن پس نگهداری امام سجاد به یک کنیز سپرده شد که تا آخر عمر امام سجاد او را مادر خطاب می‌کرد.
    علمای شیعه این روایت را معتبر دانسته و تأیید کرده‌اند که پس از تولد حضرت سجاد، او در همان سال در مدینه وفات کرده و مدفون شده است.
    http://pouke140.blog.ir/1393/05/18/%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%AD%D8%A8-%D9%88%D8%B7%D9%86
    این روزا نه اشک که باید خون گریه کنیم..کاش مردامون مردونه پای غیرتشون می ایستادن تا زنامون عفت پیشه میموندن.......کاش یادمون میموند پای این دین و خاک چه خونهایی رفت که خون به دل  امام زمانمون نشه...اللهم عجل لولیک الفرج..
  • خـــــادم الرضــــا
  • آخ این روزها باید خون گریه کرد :(
    سلام
    خوبی ایشاا..؟؟
    سپاس سرمیزنید[گل]

    ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم.
    شاید رنگ مورد علاقه ی دیگران نباشیم
    اما روزی برای کامل کردن نقاشیمان
    دنبال هم خواهیم گشت![گل]

    سلام
    مطالب خوبی گذاشتی ولی تعجب میکنم چرا اینقدر بازدیدت کمه
    می خوام یه روش خوب بهت معرفی کنم واسه بالا بردن بازدیدکنندگان وبلاگت
    برو تو سایت 24 آی پی عضو شو بعد رو گزینه کسب امتیاز کلیک کن بعد امتیازات رو به وبلاگ خودت اختصاص بده بعد می بینی که چجوری بازدید وبلاگت بالا میره حتما امتحان کن
    اینم آدرسش
    www.24ip.ir

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">