جان ما را بگیرد آنکه خودش ، حفظ کرده همیشه جانت را
خبر رفتن اتاق عمــل ، کشـــته از صبـــح عاشقـــانت را
تو مسیحی و این دل شیدا ، به هوایت همیشه مسلوب است
جان عالم فدایی نامت! ما نگرانیم ، حالتان خوب است؟!
ما تحمل همین
" عمل ساده" را هم نداریم...
جان ما را بگیرد آنکه خودش ، حفظ کرده همیشه جانت را
خبر رفتن اتاق عمــل ، کشـــته از صبـــح عاشقـــانت را
تو مسیحی و این دل شیدا ، به هوایت همیشه مسلوب است
جان عالم فدایی نامت! ما نگرانیم ، حالتان خوب است؟!
ما تحمل همین
" عمل ساده" را هم نداریم...
واما بعد...
سلام ... جانم فدای رهبر عزیزم آقا انشاالله که همیشه سالم باشید وخداوند درسایه صاحب الزمان(ع) شماروبرای ما حفظ کنه...
منتظرنوشته هاتون هستم .
اللهم عجل لولیک الفرج
بنده جان ناقابلی دارم آقا
آن هم به فدای شما باشد آقا...
محضر رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الحق امام عزیز مان خامنه ای(ادام الله ظله)
سلام آقاجان!
بگذارید بی مقدمه برایتان بنویسم که دل شکوه گر را تاب مقدمه چینی نیست.
آقا جان!
راستش را بخواهید این روزها دلم خیلی گرفته است و خسته جانم؛ چرا که شنیده ام حالتان کمی ناخوش شده است.
آقا جان!
در این چند روز عکسهای شما را از آن روزگارهای دور تا به امروز مرور میکردم؛ شما در لباس پیغمبران زیباتر از همیشه بودید، در لباس رزم هم پر صلابت میشوید اما صادقانه بگویم لباس بیمارستان اصلا به شما نمیآید عکستان در لباس مریضی فقط جان عاشقانت را میسوزاند کاش زود تر همان عمامه زیبایتان را بر سر بگذارید و چفیه یادگاریتان را زیر عبا بر دوش بیفکنید.
آقای آب و آئینه و آفتاب !
اما از همان روز نخست یک نا راحتی دیگر جان مرا خسته تر کرد و هر روز از خودم دلگیرتر میشوم .
رئیس جمهور که به دیدنتان آمد در دل آرزو کردم کاش رئیس جمهور شده بودم تا دستم به گوشه عبایتان میرسید؛ مراجع که آمدند آرزو کردم کاش مرجع تقلیدی بودم تا خالصانه به عیادتتان راهی داشتم؛ خطبا که شرفیاب شدند با خود گفتم کاش به جای روضه خوانی و سخنرانی در شهر ها و روستا های کوچک دست و پا زده بودم تا منبری مشهوری در تهران شوم، تا لحضه ای همنفس شما شوم؛ خطبا که رفتند نوبت سیاسیون شد و باز یک آرزوی جدید ؛ بعد از اخبار با خودم زمزمه میکردم سیاستمدار هم نشدیم که شاید دمی در کنار تختتان عرض ارادت کنم؛ سیاسیون که عکسهای یادگاریشان را گرفتند اینبار نوبت شاعران شد، گفتم خوب حقشان است دستشان به دامن مولایشان برسد، عمری را زحمت کشیدهاند و نوکر خاندان اهل بیت(علیهم السلام) شده اند؛ شعرهای تو که قابل نبود تا در زمره شاعران مقرب باشی؛ تو همان چند بیت سیاهههایت به درد تنهائی های خودت میخورد، چه انتظاری داری که با آنان همسفر زیارت حضرت دوست شوی. حالا چند روزیست نوبت به بازیگران و فوتبالیستها و ورزشکاران و چهره های تلویزیونی رسیده است حاتمی کیا آمد، پروین آمد، دهقان آمد، عمو پورنگ و حتی امیر محمد هم آمد؛ حالا این روزها دلم بد جوری گرفته است کاش ما را هم به آن شه راه بود.
اما آقاجان من که مهم نیستم بگذار این آرزو هم روی آرزو های دیگر بماند.
بشکست اگر سر من به فدای چشم مستت سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
امروز صبح وقتی شنیدم که مرخص شدید سجده شکری به جای آوردم و از خدا خواستم دیگر هیچ وقت در لباس مریضی نبینمتان.
ایام عزت مستدام
فرزند کوچک شما
عبد الصالح شمس اللهی