مذاکرات :: حرف دل

حرف دل

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
حرف دل

اسلام تمامش سیاست است ، اسلام این نیست . والله اسلام تمامش سیاست است . اسلام را بد معرفی کرده اند . سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد . من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم وتسبیح دست بگیرم ؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.
"امام خمینی (ره)"
.
.
.
ارتباط با من :
ایتا : https://eitaa.com/sajjad_moazeni
سروش : https://sapp.ir/sajjad_moazeni
تلگرام : https://t.me/sajjad_moazeni

آخرین نظرات
  • حرف دل !...

نظرات (۸)

  • دانلود برای خدا
  • اگر سلاح مؤ‌من در جهاد اصغر تیغ دو دم است و تیر و تفنگ، سلاح او در جهاد اکبر اشک‌ و آه و ناله به درگاه خداست. و اگر راستش را بخواهی، آن قدرتی که پشت شیطان را می‌شکند و آمریکا را از ذروه‌ی دروغین قدرت به زیر می‌کشد این گریه‌هاست.
    شهید آوینی . 
  • محمد محمدیان

  •  واقعیت و جالب بود
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • کامنتهای ناشناس+ داشتند

    از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد

    و بعد عشق تو را در دلم مقدّر کرد

     

    به نور ناب نگاه چهارده خورشید

    وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد

     

    زلال ناب ولایت به جان من نوشاند

    سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد

     

    به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را

    زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد

     

    سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت

    به عطر سیب حسینی مرا معطّر کرد

     

    مرا اسیر غزل های چشم تو می خواست

    نگاه روشن تان را کمیت پرور کرد

     

    چگونه می شود الطاف بی کران تو را

    چگونه می شود ای با شکوه باور کرد

     

    خدا اراده نموده که شاعرت باشم

    همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم

     

    به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما

    ولایت تو مبانی اعتقادی ما

     

    شکوه بی حد تفسیر شیعه برکت توست

    رهین محضر تو فقه اجتهادی ما

     

    میان چشم تو آیات فتح را دیدیم

    خروش تو شده روحیۀ جهادی ما

     

    و آیه آیه قنوتت ترنم ملکوت

    خلوص سجدۀ تو مسلک عبادی ما

     

    همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست

    به لطف این که تو هستی امام هادی ما

     

    اگر کم از جلوات جلالی ات گفتیم

    بذار این همه را پای کم سوادی ما

     

    شدیم مثل گدایان سامرائی تو

    مگیر خرده بر این خواهش زیادی ما

     

    چه می شود که گدایِ گدای تو باشیم

    چه می شود بپذیری فدای تو باشیم

     

    همیشه می وزد از مرقدت نسیم بهشت

    پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت

     

    کنار گنبد و گلدسته های تو دیدیم

    شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت

     

    عبور می‌کند از بین صحن اطهر تو

    مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت

     

    همیشه رزق من از دست با کرامت توست

    میان جنت الاعلی، تویی نعیم بهشت

     

    همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد

    شدم اسیر نگاهت شدم مقیم بهشت

     

    دوباره شوق زیارت هوائیم کرده

    منم کبوتر صحن تو، یا کریمِ بهشت

     

    میان صحن و سرایت کبوترم کردی

    تو بال های مرا نذر این حرم کردی

     

    بخوان زیارت پر محتوای جامعه را

    بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را

     

    بخوان که روح بگیرد ولی شناسی مان

    بخوان و شرح بده آیه آیه جامعه را

     

    نگاه روشن تو ای «مَعادِنُ الرَّحمَة»

    بنا نهاده در عالم بنای جامعه را

     

    میان عرش و زمین، در تمامی ملکوت

    ببین تجلّی بی انتهای جامعه را

     

    بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان»

    ببار بر دل من روشنای جامعه را

     

    تو خواستی که فقط پیرو ولی باشیم

    همیشه در خط مولایمان علی باشیم

     

    بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم

    بخوان مرا که هوائی سامرا باشم

     

    چه خوب می شود آقای من شوی تا من

    تمام عمر در این آستان گدا باشم

     

    مرا اسیر خودت کن که با عنایاتت

    ز بندهای تعلق دگر رها باشم

     

    نگاه روشنت اعجاز بی حدی دارد

    طلا و مس نه، نظر کن که کیمیا باشم

     

    تو خانۀ دل من را تکان بده شاید

    در آستانۀ تو زائر خدا باشم

     

    بده برات زیارت که یک شب جمعه

    کنار قبر شهیدان کربلا باشم

     

    شوم دوباره دخیل دو قبر شش گوشه

    فدائی تو و ارباب باوفا باشم

     

    تمام دار و ندارم همه فدای حسین

    چه می شود که بمیرم شبی برای حسین

    بخوان زیارت پر محتوای جامعه را
    بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را

    بخوان که روح بگیرد ولی شناسی مان

    بخوان و شرح بده آیه آیه جامعه را

    بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان»

    ببار بر دل من روشنای جامعه را

    یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم

    داشتم کنج حرم، جامعه را می خواندم

    از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد

    محکمـاتِ کلمـاتِ تو مسلمـانم کرد

    کلماتی که همه بال و پر پرواز است

    مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است

    کلماتی که پر از رایحۀ غـار حراست

    خط به خط جامعه، آیینۀ قرآن خداست

  • آرمان بدیعی
  • کفر متحرک به اسلام می رسد ، ولی اسلام راکد ، پدر بزرگ کفر است . سلمان ها در حالی که کافر بودند ، حرکتشان آنها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند ، رکودشان آنها را به کفر پیوند زد .
    کفری که با حرکت ما همراه باشد ، وحشتی ندارد . وحشت آنجایی است که با رکودها پیوند خورده باشیم .
    «علی صفایی حائری»

  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • چه پوستر خوبی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">